کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باری به هر جهت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لاهو یعنی اوکسی است که نیست کسی اورا منظورازخداوند باری تعالاست
واژهنامه آزاد
لاهو یعنی نیست کسی جزخدای یگانه واوکسی است که نیست کسی اورا
-
جستوجو در متن
-
تیرگردون
واژهنامه آزاد
زیراب زن ، به هر سمتی رونده، بر روی باد بودن ، باری به هر جهت بودن ، ابزار بودن ، ضعیف و ناچیز
-
غارچوکولی
واژهنامه آزاد
سرک کشیدن به هر سوراخ جهت یافتن چیزی که آن را مخفی کرده اند
-
شردنگ
واژهنامه آزاد
در یک ضرب المثل قدیمی به کار می رود: «من بگم تو نشنوی، شردنگی»؛ منظور از شردنگ آدم بی خیال است و کسی که متوجه نمی شود؛ آدمِ باری به هر جهت که برایش فرقی نمی کند چه پیش آید.
-
اگال
واژهنامه آزاد
اگال به فتح حرف ( ا ) و با حالت تشدید روی حرف گ به معنی زانوبند شتر که در موقع خواباندن و نگه داشتن در یک محل به هر دو پای جلو و گاهی به یکی از پاها جهت ماندن شتر در یک منطقه برای اینکه زیاد از محل دور نشودبکار میرود
-
رامسه
واژهنامه آزاد
در استان خوزستان به حرکت وسایل نقلیه در جهت عبور ممنوع و خلاف جهت سایر وسایل نقلیه گفته می شود
-
هماهنگ
واژهنامه آزاد
هم جهت. هم اراده. هم صدا. ( هماهنگی ):در یک جهت قرارگرفتن اراده (ها) بر روی هم قرار گرفتن نمودار سینوسی دو اراده به طور کامل به نحوی که تفاوتی میان آنها نباشد. هم جهت شدن.هم صدا شدم.هم سو شدن و به اشتراک نظر رسیدن.نتیجه آن از میان برداشته شدن اختلافا...
-
سفسطه
واژهنامه آزاد
استقرا به جهت وارونه نشان دادن
-
لندفیل
واژهنامه آزاد
فضای ایزوله جهت دفن پسماند به مدت طولانی
-
نکره
واژهنامه آزاد
دودکش سماور ذغالی که جهت روشن نمودن (شعله ور کردن ) ذغال به کار می رود
-
راهبرد
واژهنامه آزاد
فرماندهی و رهبری،طرحی عملیاتی برای سازماندهی اقدامات جهت رسیدن به هدف، استراتژی
-
هر کی هر کی
واژهنامه آزاد
[ ص.، اِ ] (هر+کی+هر+کی) اوضاع بی قانون را می گویند. بی حساب و کتاب. آشفته بازار. شیر تو شیر «مملکت هر کی هر کی» « مگر مملکت هرکی هرکی است؟!» «هر چی هر چی و هر کی هر کی نیست و حقوق و وظایف، استدلال دارند. (روزنامه کیهان، 22/9/1389 به نقل از رحیم پور ...
-
سرگزی
واژهنامه آزاد
سرگروه -سردسته نام طایفه بزرگی است در سیستان مفهوم واژه:گز به معنی متر که قدیم الایام به هر 104 سانتی متر یک گز می گفتند واز آنجاییکه در گذشته در منطقه سیستان جهت مبارزه با دشمنان ،سربازان و افراد مبارزرا نظم می دادندوهر یک متر( یک گز )یک نفر قرار می...
-
مسترابه
واژهنامه آزاد
زنی که به سن حیض شدن رسیده ولیکن به جهت کسالت یا طبعاً حیض نمی شود.