کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باریک اندیش
واژهنامه آزاد
دقیق و نکته سنج
-
شمرده شده
واژهنامه آزاد
محسوب
-
تا شده
واژهنامه آزاد
خَم.
-
مهیا شده
واژهنامه آزاد
فراهم.
-
جستوجو در متن
-
چیلته
واژهنامه آزاد
تکه نازک و باریک چوب
-
کوچه گربه
واژهنامه آزاد
کوچۀ تنگ و باریک قدیمی.
-
تنگاره
واژهنامه آزاد
کوچه تنگ و باریک؛ بن بست
-
چکل
واژهنامه آزاد
(چُ) (کُ). هیزم تقریباٌ باریک
-
فیاله
واژهنامه آزاد
گیاهی بابرگهای باریک دربالاترین نقاط کوهستانی وبسترسنگریزه رشد میکند
-
گاورو
واژهنامه آزاد
یه قسمتی از به مکان یا مسیری (باریک در مزارع) که به اندازه رفت وامد یک گاو ازاد باشد.
-
اوشناری
واژهنامه آزاد
محل عبور جوی یا کانال از زیر کوچه و خیابان و جاده بصورت سرپوشیده ( معادل Culvert ) - محل عبور باریک در باغات
-
دیلا
واژهنامه آزاد
بلند و باریک ، به گندم بلند داخل گندمزار گویندکه از سایر گندم ها بلند تر باشد.دیلاق دراز و بلند
-
کوور
واژهنامه آزاد
(بختیاری) نام دوشاخه چوب باریک که بر پوزه گوساله یا بزغاله می بندند که دیگر از پستان مادر شیر نخورند یا به اصطلاح آنها را از شیر بگیرند.
-
لیشک
واژهنامه آزاد
تکه هایی از یک جسم که به صورت نواری باریک بریده شده است.از پارسی قدیم به جای مانده در زبان لری