کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باد در بروت انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باد بام
واژهنامه آزاد
باد سپیده دمان
-
باد لخت
واژهنامه آزاد
inertial wind
-
باد چرخگرد
واژهنامه آزاد
cyclostrophic wind
-
باد زمینگرد
واژهنامه آزاد
geostrophic wind
-
باد شیو
واژهنامه آزاد
gradient wind
-
باد زمینگرد
واژهنامه آزاد
geostrophic wind - باد ژئوستروفیک
-
باد ربیع
واژهنامه آزاد
باد بهاری.
-
باد دا
واژهنامه آزاد
(گنابادی) سوتی دادن، اشتباه کردن.
-
باد مدد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) باد مِدِدْ؛ یک جای کارش می لنگد، کاسه ای زیر نیم کاسه دارد، غیر قابل اعتماد است.
-
باد به گرد او نمیرسد
واژهنامه آزاد
چنان شتابان می رود که حتی باد هم به او نمی رسد.
-
جستوجو در متن
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
علقمه
واژهنامه آزاد
انداختن چیز تلخ در طعام و تلخ کردن آن، شهری است در ساحل جزیره ٔ صقلیه (سیسیل )
-
منجلاب
واژهنامه آزاد
گودالی که در آن آب کثیف جمع شود، مثل منجلاب حمام های قدیم که گودال پشت حمام بود و آب مستعمل حمام در آن جمع می شد. منجلاب اسم ساخته شده از منجل عربی و آب فارسی است. منجل اسم ظرف است از نجل که به معنی انداختن چیزی است؛ پس منجلاب به معنی جای انداختن آب...
-
دنگ
واژهنامه آزاد
دَنگ درآوردن:تقلید کردن کار دیگران از روی تمسخر(گویش شوشتری) به عنوان مثال:علی لکنت زبان داشت و بچه ها با گیر انداختن زبان خود دنگ او را در می آوردن