کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بالف
واژهنامه آزاد
نام روستای در شهرستان بابل
-
نوش نوا
واژهنامه آزاد
نام سابق روستای روشن آباد بابل از مناطق تحت نفوذ فرهنگ میترایی رجوع شود به نام پیش از اسلام شهر بابل - ماه میترا
-
آمی تیس
واژهنامه آزاد
ملکه بابل و همسر کورش و همین طور به معنی گل رز
-
پوستکلا
واژهنامه آزاد
پوستکُلا:روستایی در استان مازندران شهرستان بابل بخش بندپی شرقی
-
داغمه چی
واژهنامه آزاد
نام خانوادگی بسیاری از افراد در منطقۀ بندپی شرقی شهرستان بابل است. برخی معتقدند که معنی آن کوه کن است (داغ در زبان ترکی به معنای کوه است).
-
آهنگرکلا
واژهنامه آزاد
نام روستایی است در 14 کیلومتری جنوب شهرستان بابل که طبق سرشماری سال 1390 دارای حدود 4000 نفر جمعیت می باشد.
-
نوش نوا
واژهنامه آزاد
نام سابق روستای روشن آباد از نقاط محتمل ِ نفوذ فرهنگ میترایی رجوع شود به نام پیش از اسلام شهر بابل - ماه میترا
-
بالابصرا
واژهنامه آزاد
اسم روستایی واقع در 11 کیلومتری شهرستان بابل دارای آب بندانی بزرگ و بیش از دویست هکتار میباشد. اسم این روستا برگرفته از نام شهری است که سالیان بسیار دور واقع در مکان فعلی آب بندان قرار داشت.
-
درزیکلای کوچک
واژهنامه آزاد
دَرزیکُلای کوچک روستایی است از توابع شهرستان بابل که در کیلومتر پانزدهجاده جدید بابل به آمل واقع شده و طبق آخرین سرشماری (در زمستان 1393) دارای 85 خانوار سکنه و جمعیت 289 نفری می باشد. این روستا از شمال به روستای سنگچی ، از غرب به روستای شریعت کلا و ...
-
موزیرج
واژهنامه آزاد
(مازنی) [ رَ ] نام منطقه ای در شهر بابل استان مازندران؛ از دو کلمۀ موزی و رج تشکیل شده است. مازنی ها به درخت بلوط موزی می گویند و رج به معنای ردیف است. گفته اند نام موزیرج از اینجا می آید که در زمان قدیم انبوه درختان بلوط در این منطقه به صورت طبیعی د...
-
دوزاغبن
واژهنامه آزاد
دهی است ازبخش بندبی بابل که درییلاقات فیروزحاه واقع است هوای ان سردبوده ودارای طبیعت سرسبزوجنگل زیبابوده.دارای120خانواروبیش از700نفرجمعیت دربهاروتابستان میباشدکه عموم اهالی ان ازطایفه بزرگ حیدری فیروزجایی ازنسل حاج موسی خان میباشند.شغل اکثراهالی دامد...
-
امیتیس
واژهنامه آزاد
آمیتیس در زبان پارسی باستان به معنی گل سرخ است. آمیتیس، دختر هووخشتره شاه ماد بود. هووخشتره برای استوارسازی اتحاد خود با نَبوپَلَّسَر شاه بابـل دختر خود آمیتیس را به همسری پسر نبوپلسر یعنی بخت النصر دوم در آورد. آمیتیس از زندگی در جلگه میان رودان دلگ...
-
آمیتیس
واژهنامه آزاد
آمیتیس در زبان پارسی باستان به معنی گل سرخ است. آمیتیس، دختر هووخشتره شاه ماد بود. هووخشتره برای استوارسازی اتحاد خود با نَبوپَلَّسَر شاه بابـل، دختر خود آمیتیس را به همسری پسر نبوپلسر یعنی بخت النصر دوم در آورد. آمیتیس از زندگی در جلگۀ میان رودان دل...
-
سپاسی کلام
واژهنامه آزاد
سپاسی کلام،یا ساسی کلوم،قبیله بزرگ از نژاد مردمان تبرستان که محل زندگیشان در مازندران است که در زمانه های پیشین شامل سی روستا بوده که امروزه شامل هفت روستا است،دین وزبان آنان تا زمان قاجاریه زرتشتی بوده وامروزه مسلمان میباشد، درحدودپنجاه سال پیش جزو ...
-
ری را
واژهنامه آزاد
ری را به معنی زن می باشد. || مطابق یک افسانه قدیمی در شمال بانویی است که باعث زیبایی جنگل های مازندران می شود. || نوعی باران در شمال است. || نام قدیمی شهر بابل بوده است. || ری را، در زبان مازندرانی به معنای "هان!" ، "آگاه باش!" ، "بیدار باش!" و...