کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اُوقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اغلب اوقات
واژهنامه آزاد
بیشتر وقت
-
اوقات تلخ
واژهنامه آزاد
اوْقاْت تَلِخ:(ouwghattalekh) در گویش گنابادی یعنی اخمالو ، عبوس ، ترش رو ، ناراحت ، عصبانی
-
جستوجو در متن
-
تروش
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تُروْش [torwsh]؛ اوقات تلخ، چهره گرفته و در فکر.
-
پاتق
واژهنامه آزاد
(پاتــُـق) محلی که شخص اوقات خود را در آن صرف میکند، و گروه ها در آن نشست برگزار میکنند.
-
بقچه بسته
واژهنامه آزاد
کسی که زیاد، و گاهی اوقات بدون دعوت، به منزل دوستان و اقوام می رود. در استان قزوین این فرد را «این در سلام ، اون در علیک» خطاب می کنند .
-
انتباه
واژهنامه آزاد
به معنی جدول اوقات شرعی بویژه در ماه مبارک رمضان در استان فارس متداول است.
-
تاپوچی
واژهنامه آزاد
استوانه های سفالی که برای نگهداری بچه های کمی بزرگ شده به کار می رفت؛ گاهی اوقات که مادر حواسش نبود نوزاد در ته آن نشسته به خواب عمیقی فرو می رفت.
-
ابزارک
واژهنامه آزاد
اَبزارک یا گجت (به انگلیسی:Gadgets) به وسائل و تجهیزات کوچک و تازهاختراعی گفته میشود که در آنها فناوری نویی بهکار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی بدرد خورَد. ابزارکهایی (Gadgets) که قسمتهای متحرک داشته باشند را برخی اوقات دستگاهک (gizmo) ...
-
ساتیر
واژهنامه آزاد
ساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخه مو و عشقه در آن پیچیده بودند ) یا آلتی موسیقی در دست داشت .در اساطیر یونانی و رومی سایت...
-
اودزدک
واژهنامه آزاد
اُوْدُزْدَکْ:(ouwdozdak) در گویش گنابادی جانوری است قهوه ای رنگ با پای دندانه دار و تیز که زمین را سوراخ می کند و به ریشة گیاهان آسیب می رساند، خوراکش کرم ها و حشرات می باشد، بال های کوچکی هم دارد که می تواند کمی پرواز کند و اکثر اوقات در کنار منابع ...
-
نرگد
واژهنامه آزاد
(عامیانه؛ عشایر فارس و بوشهر) بزرگ، دُرُشت، گُنده؛ احتمالا مخفف دو کلمۀ نره (نر و مذکر؛ درشت هیکل و نتراشیده) و گدول (الاغ) است. بعضی اوقات این ترکیب بصورت «نره گدول» برای توهین و تحقیر هیکل درشت و گُنده به کار می رود، چون «نره» در ترکیب با نام حیوان...
-
عفلقی
واژهنامه آزاد
گاهی اوقات صدام را با صفت عفلقی همراه می آورند . به نظر می رسد اشاره ای باشد به میشل عَفلَق سوری که اولین بار حزب بعث عربی را پایه گذاری کرد . و منظور از صدام عفلقی همان صدام بعثی است که از عناصر فعال درحزب بعث عراق بود . میشل عفلق در اواخر عمر به عر...
-
سعتری
واژهنامه آزاد
سعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). .«معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویشان با نان خورند، اینجا مناسب نیست ...» (رشیدی ). سمعانی گوید:«السعتری ، هذه النسبة الی بیعالسعت...
-
قادیانی
واژهنامه آزاد
حضرت میرزا غلام احمد قادیانی امام مهدی و مسیح موعود علیه السلام در 24 بهمن سال 1213 هجری شمسی برابر با 12 فوریه 1835 در دهی به نام قادیان، استان پنجاب، کشور هند به دنیا آمدند. ایشان از کودکی، به عبادت و ذکر الهی علاقه خاصی داشته و بیشتر اوقات خود را ...