کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اول شبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شبی
واژهنامه آزاد
شَبِیی (shabeii) یعنی کسی که زیاد ادعا میکند ولی چیزی در چنته ندارد.
-
امشو
واژهنامه آزاد
(لری، ممسنی) [omshow] امشب، شبی که می گذرانیم.
-
پیشلاو
واژهنامه آزاد
کیسه، یا چادر شبی که کیسه وار جهت خوشه چینی، علف چینی به روی شکم بندند.
-
طولانی
واژهنامه آزاد
دراز، دیریاز. "دیریاز" از "دیر" و "یازنده" رویهم میشود "دیرنده" و "دیرکشنده". در ایوان شاهی شبی دیریاز / به خواب اندرون بود با اَرنَواز (فردوسی).
-
خار خوردن
واژهنامه آزاد
خار خوردن. (فعل) در اصطلاح مردم کابلستان، به معنی رمیدن است. ترسیدنی خفیف اما بازدارنده. مانند این شعر صوفی عشقری: از چه خار از ما خوری ای جامه خارایی بیا جای ما هم یک شبی ای شوخ هرجایی بیا
-
نیمروز
واژهنامه آزاد
نیمروز در این بیت از گنجوی: نیم شبی کان ملک نیمروز کرد روان مشعل گیتی فروز مجاز به علاقۀ جزئه است از عالم هستی... و به همین مناسبت، خود واژۀ «نیم روز» در این بیت از شعر گنجوی، معنی زمانی ندارد، بلکه معنی مکانی دارد. وجه انتخاب وجه مکانی نیمروز به ع...