کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اندام تناسلی
واژهنامه آزاد
عورت.
-
جستوجو در متن
-
سمن بر
واژهنامه آزاد
کسی که سپید اندام است.
-
ریزنقش
واژهنامه آزاد
کوچک اندام.
-
نشمین
واژهنامه آزاد
دختر زیبارو و خوش اندام.
-
علکم
واژهنامه آزاد
آدامس،بزرگ اندام
-
هوتن
واژهنامه آزاد
خوش اندام، نيرومند، قوى هيکل
-
تن انگاره
واژهنامه آزاد
تصویری ذهنی هر شخص از اندام های بدن خود
-
اوتانا
واژهنامه آزاد
نام اصیل ایرانی و تاریخی. دارندۀ اندام زیبا؛ یکی از یاران داریوش اول هخامنشی.
-
پرِسکه
واژهنامه آزاد
(پِرِسکه) معنای لغوی پرستو معنای اصطلاحی به انسان لاغر اندام گفته میشود
-
بخال
واژهنامه آزاد
(تبری؛ گلستان) Bekhal؛ درشت اندام، استخوان درشت، زیرک و باهوش.
-
وستیجیال
واژهنامه آزاد
بازمانده های ژنتیکی یا وستیجیال اندام ها یا رفتارهایی هستند که در نیای مشترک دو یا چند گونه وجود داشته، اما در بعضی از گونه ها نقش کمرنگ تری پیدا کرده اند یا اینکه به کلی بدون استفاده شده اند. این اندام ها یا رفتارها بازمانده و تتمه و بازپس مانده از ...
-
مخاط
واژهنامه آزاد
مادۀ لزج و چسبناکی که حفره های داخلی بعضی اندام های بدن را می پوشاند. || مخاط دهان و بینی:ماده چسبناکی که آلودگی های هوا را جذب و مانع ورود میکروب ها به بدن می شود.
-
شطاح
واژهنامه آزاد
شِطاْح (shetah) در گویش گنابادی یعنی خونگرم ، اجتماعی ، پُرْ پُز ، بسیار زیبا، خنده رو، خوشگل ، خوش اندام ، خوش لباس ، مهربان و جذاب
-
مرمر
واژهنامه آزاد
مُرْمُرْ:(mormor) در گویش گنابادی یعنی لرزش ، حالت و احساسی که هنگام نوازش اندام بدن دست می دهد و شبیه برق گرفتگی است ، مور مور شدن