کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فنگ انداختن
واژهنامه آزاد
(کنایه ای و دوپهلو) میانه کسانی را به هم ریختن؛ تفرقه
-
سپر انداختن
واژهنامه آزاد
تسليم شدن
-
خنج انداختن
واژهنامه آزاد
پنجول انداختن، خراشیدن پوست دیگری با ناخن
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
اختلاف انداختن
واژهنامه آزاد
جداکردن
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
حرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال .
-
خنج انداختن
واژهنامه آزاد
پنجول انداختن، خراشیدن پوست دیگری با ناخن
-
جستوجو در متن
-
خفظ جناح
واژهنامه آزاد
بال انداختن ، فروتنی ، سربه زیر انداختن
-
افکندن
واژهنامه آزاد
انداختن
-
افکنده
واژهنامه آزاد
انداختن
-
غیر فعال کردن
واژهنامه آزاد
از کار انداختن. (پهلوی) آگارنیدن.
-
قدم رنجیدن
واژهنامه آزاد
خودرابه زحمت انداختن
-
پنج زدن
واژهنامه آزاد
پنجه زدن، چنگ انداختن.
-
ترقص
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تِرْقَصْ؛ پرتاب، پرت کردن، به هوا انداختن.