کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هنرزار
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) محل روییدن و فراوانی و انبوهی هنر.
-
کلستان
واژهنامه آزاد
کلستان، کلکستان؛ وجه تسمیۀ این روستا این است که در قدیم انبوهی درخت کیالک داشته است.
-
کومالار
واژهنامه آزاد
kumalar؛ به معنی تجمع و انباشت درختان در پای کوه و نیز نام منطقه ای از روستای سیاهپوش است که در آنجا انبوهی از درختان سر سبز زیتون قراردارد.
-
تپیل
واژهنامه آزاد
انبوهی ازگل های شل دریکجا .که معمولاپس ازواژه تیل (گل شل )مورداستفاده قرارمی گیرد.به شکل( تیل و تپیل)
-
حیران
واژهنامه آزاد
حیران:هیران یا هئران ، آبادی کوهستانی و ییلاقیِ بسیار زیبای شهرستان آستارا که در سی کیلومتری راه آستارا به اردبیل قرار دارد .هیران در اصل و در زبان بومی تالشی به معنای ابرزار یا مه زار و مه آلود میباشدو از دو واژه ی« هر» یا «هیر» به معنای ابر و مه، و...
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
نام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو» یا «کاوو» به معنی رنگ آبی است که به معنای سبز نیز گفته می شود. همچنین «کا» به معنی کف نیز...