کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبار کردن در حیاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اوشناری
واژهنامه آزاد
به معنای راه آب خروجی در دیوارهای حیاط های قدیم
-
تمک
واژهنامه آزاد
به معنی جایگاهی برای نگهداری ( انبار )گندم در لهجه سیستانی ، به این ترتیب که چاله ای به عمق یک تا دو متر و قطر یک و نیم تا دو متر در زمین ( کف حیاط ) حفر می گردیده سطح آن با یک لایه کاه گندم پوشش داده می شده گندم مازاد بر نیاز روی کاه تا پر شدن تقریب...
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
خرچام
واژهنامه آزاد
(محلی) خٌرچام؛ خستگی. || خرچام در کردن؛ خستگی در کردن.
-
قلور
واژهنامه آزاد
قُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
ثم
واژهنامه آزاد
گرد آوردن/ فراهم آوردن، به اصلاح در آوردن / نیکو کردن / مرمت کردن/ پا سفت کردن
-
برساو
واژهنامه آزاد
پالودن و آزاد کردن اشکال در معماری، انتزاعی کردن،
-
فرو اندیشی
واژهنامه آزاد
اهمال در فکر کردن و یا درست فکر کردن
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
تلافى
واژهنامه آزاد
مقابله به مثل کردن در صدد تلافى برآمدن = اقدام متناسب در واکنش به عمل کسى کردن
-
جزم کردن
واژهنامه آزاد
در جمله (در را جزم کن) به معنی چفت کردن و به صورت کامل بستن است
-
بیغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) بِیغ؛ اعتماد ، اطمینان ، حساب کردن اندازه سهم یا سهام دیگری یا دیگران ، در حساب آوردن و وارد کردن در لیست
-
ورد
واژهنامه آزاد
وَرِّدَ:(warreda) در گویش گنابادی یعنی دنبال کردن ، تعقیب کردن ، دویدن دنبال کسی || وردْ:(werd) در گویش گنابادی یعنی طلسم ، جادو ، نفرین خوانی
-
نقل
واژهنامه آزاد
نَقْل:(naghl) در گویش گنابادی یعنی تعریف کردن ، بیان خاطرات ، حمل اتفاقات گذشته با کلام برای تعریف کردن آن ها در زمان حال ، حمل کردن
-
دولک کرد
واژهنامه آزاد
دُلُکْ کِرْدَ:(dolok kerda) در گویش گنابادی یعنی بریدن ، برش دادن ، قیچی کردن ، دو تکه کردن ، نصفه کردن