کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ام حرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چهره ام
واژهنامه آزاد
صورتم
-
أم أبیها
واژهنامه آزاد
مادر ائمه
-
ام زلف
واژهنامه آزاد
باجناق
-
ام امنتم
واژهنامه آزاد
آیا در امانید
-
ام نیمیا
واژهنامه آزاد
(روستای خلار، استان فارس) اُم نیمیا؛ نمی خواهم. (گویش خلاری مرکب از بستکی و لاری و پهلوی است. این روستا در دو منزلی شمال غرب شیراز قرار دارد.)
-
اس ام اس
واژهنامه آزاد
پیامک
-
ام. آر. آی
واژهنامه آزاد
نوعی تصویربرداری از اندام ها و احشای درونی بدن برای تشخیص بیماری، از طریق ره گیری آب بافت های بدن، با استفاده از تشدید مغناطیس هسته و بررسی نتیجۀ آن به یاری کامپیوتر؛ نمایش تشدید مغناطیسی.
-
جستوجو در متن
-
حرام
واژهنامه آزاد
ناشایست، ناروا.
-
دیوس
واژهنامه آزاد
به معنی حرام زاده
-
گیمین
واژهنامه آزاد
حرام زاده.انسان بسیار فریبکار.دورو.کسی که برای بدست آوردن جنس مخالف همه کار بکند.غیرقابل اعتماد.بسیار پست
-
فاطمه
واژهنامه آزاد
بریده از آتش جهنم، شخصی که آتش جهنم بر او حرام است.
-
بوجه
واژهنامه آزاد
یا بو جه کردن یعنی حامله شدن زن از راه حرام یا پیش از ازدواج
-
ذیقعده
واژهنامه آزاد
یکی از ماه های عربی .جز ماه های 4 گانه حرام است
-
آزگار
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً به معنی لعنتی ، بی فایده ، بی حاصل ، از دست رفته ، حرام شده