کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصل
واژهنامه آزاد
دونگ
-
اصل
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پَروَز، آغازه. شاهنامه:بدو گفت من خویش گرسیوزم - به شاه آفریدون کشد پَروَزَم. "اصل بقای انرژی" به پارسی می شود "پَروَزِ پایِستاریِ کارمایه" یا "آغازۀ پایِستاریِ کارمایه".
-
واژههای مشابه
-
از اصل
واژهنامه آزاد
اساسا
-
واژههای همآوا
-
اثل
واژهنامه آزاد
بسیار سخت . مقاوم
-
آثل
واژهنامه آزاد
[ثِ] (ع ص) اصیل، اصالت دار.
-
اسل
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.
-
جستوجو در متن
-
بنیادگرایی
واژهنامه آزاد
بازگشت به اصل و بنیادهای یک اصل . این اصل می تواند در قالب یک مذهب ، یک دین ، یک ایدئولوژی یا یک مکتب باشد .
-
درون مایه
واژهنامه آزاد
اصل هر چیز
-
بیخش
واژهنامه آزاد
اصل و پايه چيزي يا كسي - بيخش برآر : نابود كردن و اصل و اساس را از بين بردن ( گلستان سعدي )
-
مر قانون
واژهنامه آزاد
اصل قانون
-
شالوده
واژهنامه آزاد
اصل، اساس.
-
آرویش
واژهنامه آزاد
آریایی اصل arvish