کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکال مختلف یک حرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اگال
واژهنامه آزاد
اگال به فتح حرف ( ا ) و با حالت تشدید روی حرف گ به معنی زانوبند شتر که در موقع خواباندن و نگه داشتن در یک محل به هر دو پای جلو و گاهی به یکی از پاها جهت ماندن شتر در یک منطقه برای اینکه زیاد از محل دور نشودبکار میرود
-
حرف اضافه مرکب
واژهنامه آزاد
حرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه اوّل: برای، به جز، به جز از، بی ز، جز از، مگر از. گروه دوم: به جزکه، جز که، چون که، مگر که...
-
آموختار
واژهنامه آزاد
عبارتست از بیان ساختارمند و مستقل یک نکته مراقبت بالینی حرف پزشکی با هدف آموزش دانشجویان این رشته ها
-
وج
واژهنامه آزاد
وج از واژه های هندواروپایی است، و این زبان واژه های مشترکی در پارسی باستان و اوستایی و پارتی و پارسی میانه دارد. واژۀ وج در موارد مختلف به صورت وش و وز نیز ظاهر می شود. این تبدیل بستگی به حرف بعدی آن دارد، مثلاً هنگامی که پیش از حرف «ت» بیان گردد، تب...
-
پینوپروک
واژهنامه آزاد
وصله کردن - وصله پینه کردن - دوخت ودوز - تکه هایی از پارچه های مختلف - از خرده وریزه های پارچه های مختلف ورنگارنگ بقچه ویا جامه ای دوختن - به هم دوختن چند جزء متفرق برای ایجاد یک کل واحد .
-
عصبه
واژهنامه آزاد
« عُصبَة » از عصب به معنی رشته های محکم است، پس در این واژه دو مفهوم نهفته است 1- استحکام که اصل معنی واژه است 2- رشته که ویژگی استحکام است، یعنی آن استحکام و دوامی را گویند که از چند جهت بصورت رشتهای مختلف دوام می گیرد، درقرآن آمده «نحن عصبة» یعنی ...
-
کریوند
واژهنامه آزاد
کریوند از طایفه بساک چهار لنگ بختیاری میباشد که در بخشهای مختلف استان لرستان ساکن اند کر در زبان لری به معنای پسر میباشد.{وند} هم یک پسوند است که اکثر طوایف لر این پسوند را دارند
-
برمزیار
واژهنامه آزاد
(لری) سهم یا چیزی که مربوط به من است، متعلق به یار یا دوست است؛ درواقع بر و م هر کدام یک حرف لری اند و ز همان از است و معنی لری آن این است:«بر م ز یار است»، یعنی سهم و مال من، متعلق به یار و دوست است...
-
واج آرایی
واژهنامه آزاد
تکرار یک یا چند حرف صامت یا مصوت در شعر یا در نثر، مانند تکرار ف در مصرع نخست، و تکرار سین در مصرع دوم از این رباعی خیام: افسوس که بی فایده فرسوده شدیم/ وَز داسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم...
-
یی زحمت
واژهنامه آزاد
بی زحمت که در گفت و گوی عامیانه به کار می رود، معادل «بی رنج» است که معنای عجیبی می نماید. ولی در ترکی گفته می شود:«بیر زحمت» که معنی آن «یک زحمت» است که ملموس است. یعنی «یک زحمت برای من بکشید» یا «می خواهم یک زحمت به شما بدهم». ریشهٔ این ترکیب گوی...
-
نانیا
واژهنامه آزاد
"نانیا" اسم دختر است. یک اسم ترکیبی متشکل از "نا" به معنی جان داشتن، طاقت و توان و نفس داشتن. بعنوان مثال وقتی کسی میگوید:از خستگی دیگر نا ندارم یعنی از خستگی دیگر جانی برایم نمانده، یا نا ندارم حرف بزنم یعنی نفس و جان و طاقت حرف زدن ندارم. به اضافه ...
-
ماژین
واژهنامه آزاد
نام بخشی واقع در شهرستان دره شهر استان ایلام (جنوب شرقی استان ایلام)؛ مرکز آن شهر ماژین مرکزی است. ماژین در کنار رود سیمره واقع شده است و هفده روستا و نیز عشایر کوه نشینی در نقاط مختلف کوهستانی دارد. از سمت جنوب با نقاط کوهستانی شهرستان آبدانان، از س...
-
اشکان
واژهنامه آزاد
«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ریزد، باران، سیل، روان شدن، جاری شدن و .... است. این واژه در زمان حملهٔ اسکندرِ گُجَستَک به ...
-
سکولارییسم
واژهنامه آزاد
سکولاریسم (به انگلیسی: Secularism) به صورت کلی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در تمامی امور عمومی جامعه است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزشهایی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه...
-
فریازان
واژهنامه آزاد
یکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات استفاده میکردند ،مانند فرهنگ که از فر +آهنج که بعدا بصورت فرآهنگ وسپس فرهنگ درآمد. فریازا...