کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسماعیل
واژهنامه آزاد
اسماعیل یا اشمیل یا اشکمیل یا اشکئیل در زبان دین میترائیسم دین خدای خورشید عزازیل پرستی میترائیسم یعنی نماینده ، جنگجو و پهلوان ئیل مخفف عزازیل خدای خورشید. اشک یعنی نماینده، جنگجو و پهلوان و ئیل یا الله یعنی خدای خورشید وخدای خورشید هم کسی نیست جز ع...
-
جستوجو در متن
-
آرتاس
واژهنامه آزاد
نام یکی از پادشاهان عرب از نوادگان حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم(ع)
-
غرم
واژهنامه آزاد
غرم یک حیوان اسطوره ای و به معنی بزکوهی ibex است. فرشته ای است که در اسطوره ی مشی و مشیانه در قالب بزکوهی ظاهر می شود و آنها را شیر می دهد و... . در خوان دوم نیز رستم را از تشنگی نجات می دهد. در قربانی کردن حضرت اسماعیل به دست حضرت ابراهیم ، از طرف خ...
-
عدنان
واژهنامه آزاد
نام پسرانۀ عربی. فرزند اسماعیل بن ابراهیم. شاید ار ریشۀ واژۀ عبری اِدِن باشد به معنی لذّت، خوشی و بهشت زمینی. برابر سِفْر تکوین در تورات؛ جایگاه خوشی ها و نعمت های روی زمین است و جایی است که خداوند آدم و حوّا را جای داد. بهشت روی زمین .
-
عدنان
واژهنامه آزاد
نام پسرانه عربی . فرزند اسماعیل بن ابراهیم نیای قبایل عرب در شمال. شاید ار ریشه واژه عبری اِدِن باشد به معنی لذّت ، خوشی و بهشت زمینی .برابر سِفْر تکوین در تورات جایگاه خوشی ها و نعمت های روی زمین است و جایی است که خداوند آدم و حوّاء را جای داد . بهش...
-
اردیب
واژهنامه آزاد
[Ordib]؛ از روستاهای جنوبی بخش خور و بیابانک شهرستان نائین در استان اصفهان ایران است. فاصلۀ این روستا تا اصفهان 380 کیلومتر، تا نایین 240 کیلومتر و تا خوروبیابانک 38 کیلومتر است. در حال حاضر (سال 1395) جاذبه های توریستی روستای سرسبز اردیب عبارت اند ا...
-
حسیبت
واژهنامه آزاد
حسيب.[حَ] (ع ص، اِ) شماركننده. (مهذب الاسماء) (ترجمان عادل) (منتهى الارب). شمارگر. حسابكننده. (غياث). شمارگير. (منتهى الارب). شمرنده. شماركن. (السامى فى الاسامى). محاسب: كفى بالله حسيباً؛ اى محاسباً. || نامى از نامهاى خداىتعالى. || مرد صاحبحسب. مر...
-
پازوکی
واژهنامه آزاد
ایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به طرف شیعیان کرد آمده اند و به مرور زمان کردزبان شده اند و یکی از شاخه های بزرگ ایل کرد را ...