کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استراحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کارو ان سرا
واژهنامه آزاد
جا ی استراحت حیوان و انسان.
-
sit back
واژهنامه آزاد
راحت نشستن استراحت کردن
-
نشترستم
واژهنامه آزاد
نشستم ، درجایی نشستن ، استراحت کردن و نشستن
-
بغنوی
واژهنامه آزاد
با خیال آسوده بخوابی -با آرامش خاطر استراحت کنی.
-
جومه
واژهنامه آزاد
خانه موقتی و سبک که از چوب و برگ ودر زمین های کشاورزی برای استراحت ساخته می شود.
-
اوراز
واژهنامه آزاد
استراحت در میانۀ کار / دست کشیدن از کار برای خوردن چاشت
-
چهارپوش
واژهنامه آزاد
سرسرا - منزلگاه - خانه - چهار دیواری - فضای استراحت - فضای امن
-
پاویون
واژهنامه آزاد
(یُ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ساختمان مخصوص است قبال و پذیرایی از مهمانان رسمی بلندپایه در فرودگاه . 2 - محل استراحت پزشکان در بیمارستان ، سرایه ، کوشک . (فره ).
-
شوودون
واژهنامه آزاد
شَوُوْدُون در گویش دزفولى به همان سردآب گفته میشود که لفظاً همان شبستان میباشد منتهى آن را بسیار عمیق حفر میکنند تا از گرماى تابستان موقع استراحت به آن پناه ببرند که خنکى آن بسیار مطبوع مى باشد.
-
واهلش
واژهنامه آزاد
[فیزیک] واهلش به معنی برگشت یک سیستم مختل شده به حالت تعادل است. زمان استراحت. مثال:در فیزیک ماده چگال، زمان واهلش عبارت است از "میانگین زمانی" که الکترون پس از برخورد با الکترون های دیگر و یا هر برخورد دیگر دارد.
-
ولمیدن
واژهنامه آزاد
هر چند استاد بهار والمیدن را به کار برده است به معنی استراحت کردن ولی من معتقدم که در لری به شکم لم می گوییم مثلا لمو یعنی شکمو و نیز گوش دراز و شل را وال می گوییم و نیز در رامهرمز به باسن شل و اویخته ولم می گویند شاید اینها همه با ول که با شل همیشه ...