کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گله اسب
واژهنامه آزاد
ایلخی.
-
سم اسب
واژهنامه آزاد
قسمتی از پای اسب
-
اسب اصیل
واژهنامه آزاد
یکران
-
اسب سفید
واژهنامه آزاد
هدنگ.
-
جستوجو در متن
-
کهر
واژهنامه آزاد
اسب زردرنگ؛ اسب سرخ مایل به سیاه.
-
آراسپ
واژهنامه آزاد
صاحب اسب آراسته، سوار اسب زیبا وآراسته
-
ات
واژهنامه آزاد
اسب
-
سیلمی
واژهنامه آزاد
پدر اسب، اسب نرینه، اسب نر با خصوصیات عالی و برتر که بتواند این خصوصیات عالی را به کره های خود منتقل کند.
-
قاطر پوزه
واژهنامه آزاد
حیوانی از خانواده ی اسب و خر پدر اسب و مادر خر میباشد
-
بورسار
واژهنامه آزاد
اسب سرخرنگ.
-
ترغ
واژهنامه آزاد
اسب کهر.
-
شهبا
واژهنامه آزاد
اسب خاکستری.
-
کوروسو
واژهنامه آزاد
اسب دونده
-
چرزه خون
واژهنامه آزاد
اسب خون