کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارث
واژهنامه آزاد
(پهلوی) رِخن، مرده ریگ.
-
واژههای مشابه
-
ارث بردن
واژهنامه آزاد
ریگ بردن.
-
واژههای همآوا
-
ارس
واژهنامه آزاد
خود واژه «ارس» به معنای رسنده در زبان تالشی است که زبان تالشی در پیوند تنگاتنگ با زبان اوستا و نیز زبان باستان آذربایجان میباشد. و این بدان معنی است که این رود بزرک در راه 800 کیلومتری خود از کوههای هزار در ترکیه تا دریای کاسپین، با اینکه همه¬ی زمینه...
-
ارس
واژهنامه آزاد
اشک
-
آرس
واژهنامه آزاد
خدای جنگ یونانیان;مارس
-
جستوجو در متن
-
پس افکند
واژهنامه آزاد
[pasafkand] چیزی که از کسی باقی بماند، ارث.
-
مقت
واژهنامه آزاد
مَق٘ت؛ در عربستان پیش از اسلام، هنگامی که مردی از دنیا می رفت، همسرانش به پسرانش به ارث می رسیدند؛ این نکاح را مَق٘ت می گفتند.
-
حبوه
واژهنامه آزاد
حبوه در لغت به معنای مالی است که بدون منّت و چشمداشتِ عوض بخشیده شود و در اصطلاح فقهی عبارت است از بخشی از ترکه مرد متوفی که پیش از تقسیم ارث میان وارثان، به بزرگ ترین پسرش می رسد. برخی فقها مفهوم حبوه را در منابع فقهی به همان معنای لغوی دانسته اند،...
-
سپوهین
واژهنامه آزاد
نام روستایی در راه قزوین،رازمیان که نزدیک به روستای کامان و علین است. شغل بیش تر مردم این روستا باغداری است. به این دلیل اهالی این روستا کشاورزی نمی کنند ، چون گراز ها زیاد هستند و تمامیمحصولات کشاورزیشان را می خورند ویا از بین می برند. اهالی شهر قزو...