کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احوال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تی احوال خوب ایسه؟
واژهنامه آزاد
حالت خوبه؟ احوالت خوبه؟
-
جستوجو در متن
-
چاق سلامتی
واژهنامه آزاد
حال و احوال کردن/احوال پرسی
-
زادنگاری
واژهنامه آزاد
ثبت احوال
-
احوالپرسی
واژهنامه آزاد
حال و احوال کردن
-
کفین
واژهنامه آزاد
(ترکی؛ ارومیه) چطوری؟ (احوال پرسی).
-
ایشتنی
واژهنامه آزاد
چطوری، چطور هستی؛ این واژه در هنگام احوال پرسی استفاده می شود و از "ایشته" به معنای "چطور" گرفته شده است.
-
سائی
واژهنامه آزاد
سائی شخصیتی در نزد پادشاه بوده است که در کنار پادشاه در مواقع ضروری کمک احوال پادشاه بوده است. در فرهنگ قدیم سائی به شخص کمک رسان یا کمک احوال اطلاق میگردیده است.
-
لیزان
واژهنامه آزاد
(اَعلام) نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران، و هم اکنون بخشی از آذربایجان که در سال 1828 میلادی، روس ها بر آن تسلط یافتند. این نام در ثبت احوال نیز ثبت شده است.
-
معلوم الحال
واژهنامه آزاد
در لغت به معنی کسی که احوال و اعمالش شناخته شده است. کنایه از آدم ناسالمی که برای اثبات نادرستی او نیازی به دلیل و مدرک نیست.
-
سردگم
واژهنامه آزاد
سِرْدِگُمْ:(serdegom) در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم
-
وینوش
واژهنامه آزاد
از ریشه وئین به معنی با وقار و سنگین، زلال، عشق و هم خانواده آوین و وینا می باشد در سال 1383 در شورای نام گذاری ثبت احوال کشور به عنوان نام دختران ایرانی ثبت شده است.
-
گزگزاره
واژهنامه آزاد
نام یک روستاست. در زمان پیدایش این روستا، مردم به درختچه های روییده در محل، درخت گز می گفتند و نام روستا را گززاره گذاشتند. در سال 1290 که ثبت احوال به روستا آمد، نام آن را گزگزاره نوشتند. GAZ GAZ AREH