کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احمق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احمق
واژهنامه آزاد
نادان
-
جستوجو در متن
-
رعنا
واژهنامه آزاد
زیبا، دلربا. || احمق؛ زن احمق و خود آرا.
-
بل
واژهنامه آزاد
نادان و احمق
-
پخمک
واژهنامه آزاد
احمق و تنبل
-
حمق
واژهنامه آزاد
بی خرد، بی عقل، جمع احمق
-
دافرشه
واژهنامه آزاد
نادان . احمق . کلمه ای برای تحقیر .
-
لوده
واژهنامه آزاد
(فتح اول و سکون دوم و فتح سوم و سکون چهارم) احمق.
-
گا
واژهنامه آزاد
(لری، ممسنی) [gaa] گاو، از حیوانات اهلی؛ احمق.
-
اسکل
واژهنامه آزاد
در زبان عوام به فرد احمق یا برای سرزنش کسی گفته می شود که کار احمقانه ای انجام دهد. مدت زیادی نیست که این کلمه وارد فرهنگ شفاهی ایرانیان شده است و ریشه و منبع آن معلوم نیست. بعضی از مردم به پرنده ای به نام طوطی دریایی هم اسکل می گویند که این نام گذار...
-
په و مه
واژهنامه آزاد
(اصفهان، سده) پَه و مَه؛ انسان کم خرد و احمق. پَه از واژۀ «پَپِه» آمده است، ولی مَه به نظر می رسد واژه ای بی معنی و صرفاً هم وزن پَه باشد، همان طور که مثلاً در ترکیب های چرت و پرت یا چاقالو پاقالو واژه های بی معنی وجود دارد. (ترکیب په و مه شباهت جالب...