کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجبار 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قهرا
واژهنامه آزاد
به اجبار، به زور.
-
زور
واژهنامه آزاد
اجبار-حرف اجبار-عامیانه(زورتو بزن تو امتحانا قبول شی)در اینجا به معنای تلاش
-
طیب خاطر
واژهنامه آزاد
به (با) طیب خاطر:با خواست خود؛ به میل خود؛ بی اکراه و اجبار. (از فرهنگ عمید)
-
تلک
واژهنامه آزاد
تُلُکْ (tolok) در گویش گنابادی یعنی شکستن ، صدای شکستن چیزی ، از هم پاشیدن || تِلِکَ (teleka) در گویش گنابادی یعنی غارت ، سرقت ، بردن مال دیگری با فریب و کلک یا زور و اجبار