کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر کردن بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اثر دم
واژهنامه آزاد
اثر دَم (که به آن الهام هم گفته می شود) به معنای افکاری است که از یک منبع بیرونی ناشی می شوند، و «در ابتدا به قدری ظریف اند که ممکن است با تلقین اشتباه شود و یا آنها را زاییدة تصورات به حساب آورد.» اما این گونه افکار از موجوداتی به غیر از خودمان سرچ...
-
ترتیب اثر دادن
واژهنامه آزاد
اهمیت دادن
-
جستوجو در متن
-
بر سختم
واژهنامه آزاد
بلند کردن .گرفتم.برداشتم
-
انگ
واژهنامه آزاد
اَنْگ؛ تهمت ، افتراء. || انگ زدن:ادعای واهی کردن بر علیه کسی ، زمینه سازی کردن و دسیسه برای بدنام کردن کسی
-
سماوه
واژهنامه آزاد
حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .
-
بخاست
واژهنامه آزاد
برخاستن، بر پا شدن، ایستادن، قیام کردن، بلند شدن
-
ثقل
واژهنامه آزاد
دل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
-
ورمخت
واژهنامه آزاد
ورْمُخْت:(warmokht) در گویش گنابادی یعنی بر عهده ، مسئولیت بر دوش کسی گذاشتن ، مسئول و مدیر کردن
-
فرو کردن
واژهنامه آزاد
گستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
-
خطی بر کسی فرو کشیدن
واژهنامه آزاد
باطل کردن و کسی را به حساب نیاوردن
-
وور دادن
واژهنامه آزاد
وور بر وزن کور:پرتاب کردن هرچیزی به سمت دیگران را گویند.
-
تکیه صوت
واژهنامه آزاد
تکیه کردن برروی یک هجای آوازی یا نت خواندن. فشار بر یک قسمت آواز
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
خایر
واژهنامه آزاد
دور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)