کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابزار
واژهنامه آزاد
سامانه
-
واژههای مشابه
-
ابزار دقیق
واژهنامه آزاد
نازُکاچ، نازُک اَبزار. "اچ" پسوندِ پارسی به چَمِ "ابزار" است. برای نمونه، ابزار پخت و پز "پزاچ" است.
-
جستوجو در متن
-
instrument
واژهنامه آزاد
سَنج ابزار، ابزارِ سنَچِش.
-
precision instrument
واژهنامه آزاد
نازُکاچ، نازُک اَبزار. همانست که با واژۀ تازی "ابزار دقیق" می گویند. "اچ" پسوندِ پارسی به چَمِ "ابزار" است. برای نمونه، ابزار پخت و پز "پزاچ" است.
-
دستقاله
واژهنامه آزاد
داس ابزار درو
-
ریزانک
واژهنامه آزاد
ریزانَک:یک ابزار برای ریزش
-
دﺳﺘﮕﺎه
واژهنامه آزاد
کوکبه,جاه و جلال, ابزار و وسیله
-
وسیله
واژهنامه آزاد
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:هاندیک، ابزار (سنسکریت:بْهاندیکا) اوپاک
-
لیمار
واژهنامه آزاد
جفت که ابزار خونرسانی به رویان در زهدان است (إز بلوچی)
-
جنگاچ
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از جنگ و آچ؛ ابزار جنگ.
-
شکناچ
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) ساخته شده از شکن و آچ؛ ابزار شکستن.
-
تیرگردون
واژهنامه آزاد
زیراب زن ، به هر سمتی رونده، بر روی باد بودن ، باری به هر جهت بودن ، ابزار بودن ، ضعیف و ناچیز
-
اچ
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) افزار. پسوند ابزارآلات است؛ مانند جنگاچ به معنی ابزار جنگ و...