کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَهْلِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حیوان اهلی
واژهنامه آزاد
حیوانی که رام شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
ماکیان
واژهنامه آزاد
پرندگان اهلی.
-
خس
واژهنامه آزاد
محل نگهداری حیوانات اهلی ( احشام )
-
گا
واژهنامه آزاد
(لری، ممسنی) [gaa] گاو، از حیوانات اهلی؛ احمق.
-
آقکپروک
واژهنامه آزاد
واژه ازبکی است به معنی " پل سفید" آقکپروک:اسم روستای در غرب شهر مزار شریف ولایت بلخ- افغانستان می باشد. براساس یافته های پروفیسور دوپری و دیگر محققین این روستا کهنترین شهر در آسیای جنوبی است ، که برای اولین بار حبوبات در این مکان کشت شده و حیوانات اه...
-
گیریه
واژهنامه آزاد
(تالشی) گیریه (giryia) ییلاق؛ از دو بخش (گی+ ریه) تشکیل شده است. قسمت اول آن، واژۀ «گی» همان «گا» در تالشی است که در پارسی باستان، با تلفظ «گئو» به معنی گاو بوده است، اما در تاتی اصطلاحاً به کلیۀ حیوانات اهلی یک روستا و حوالی آن، شامل گاو و گوسفند و ...
-
بختیاری
واژهنامه آزاد
ایل بختیاری ایلی ساکن چهار محال و بختیاری که به دو دسته هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شوند و بیشتر به گله داری و استفاده از جنگل قناعت می کنند زیرا که کوهستان این ناحیه تماما از جتگلهای انبوه مستور می باشد . این ایل عموما به ییلاق و قشلاق می روند و بعض...