کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَهْلِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اهل تمنا
واژهنامه آزاد
نیازمند، نیازمندان.
-
اهل جهنم
واژهنامه آزاد
کسانی که به جهنم خواهند رفت.
-
اهل صلاح
واژهنامه آزاد
اَهلِ صِلاح؛ کسانی که خیرخواه و اهل صلح و آشتی اند؛ کسانی که میانجی گری می کنند و می خواهند دعوا یا دشمنی یا جنگی را به سمت آشتی و دوستی و صلح ببرند.
-
جستوجو در متن
-
بنیسی
واژهنامه آزاد
اهل بنیس
-
راوینا
واژهنامه آزاد
اهل روایت ، روایتگر
-
راوین
واژهنامه آزاد
روایت دهنده، اهل روایت
-
اوخیرى
واژهنامه آزاد
به دنبال سعادت آخرت، اهل خیر
-
محبی
واژهنامه آزاد
اهل محبت یاموردمحبت قرارگرفته
-
یارسان
واژهنامه آزاد
یار سان به معنی یاران سلطان (سلطان صحاک:موسس مسلک یاری یا اهل حق) نام اولیه و واقعی مسلک اهل حق است.
-
پارسیان
واژهنامه آزاد
اهل سرزمین پارس، ایرانیان، مردم ایران زمین.
-
پارسیا
واژهنامه آزاد
منسوب به پارسی یا همان قوم پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
-
منشاوی
واژهنامه آزاد
مِنشاوی به کسی که اهل شهر منشاة (واقع در مصر) باشد گویند.
-
راشدین
واژهنامه آزاد
اهل تسنن اهل بکریه وعمریه به چهار خلیفه ی بعد پیامبر خلفای راشدین گویند وبه معنی ملکها وپادشاهان وانسانهای باعزت وسرافراز
-
سوفی
واژهنامه آزاد
اهل علم,اسم خاص, مشتق شده از سوف به معنای دانش