کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمده باشند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هماروس
واژهنامه آزاد
هم عروس دو زن که هر همسران دو برادر باشند جاری
-
بودجه
واژهنامه آزاد
جدولی که در ان هزینه پس انداز ودرامد به کار برده باشند بودجه می گویی
-
سحه
واژهنامه آزاد
سه نفره؛ هرکاری که بیش از دو نفر در آن دخیل باشند، گروهی.
-
مقربان
واژهنامه آزاد
نزدیکان؛ کسانی که منزلت برگزیدگی نزد شخص مهمی را پیدا کرده باشند.
-
تثلیث
واژهنامه آزاد
تَثلیث یا سه گانه باوری: یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح القدس می باشند. این سه ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می باشند.
-
کچ و پلچ
واژهنامه آزاد
مچاله شده ، برای اشیائ حلبی و قشری نازک یا تو خالی که تحت فشار یا برخورد مچاله شده باشند بکار میرود
-
لزگه
واژهنامه آزاد
لَزگَه (لری شوهانی) به اشخاص مزاحم سمجی گفته می شود که مانند سایه با شما باشند.
-
ایل سرخی
واژهنامه آزاد
یکی ازایلات فارس است که درمنطقه کوهمره سرخی ساکن می باشند ومتشکل از شش طایفه است
-
انسان نما
واژهنامه آزاد
موجوداتی که به ظاهر فیزیکی شبیه انسان هستند ولی از اخلاق و صفات انسانی برخوردار نمی باشند.
-
هورا
واژهنامه آزاد
مردمان خورزوق چنانچه ازکسی راضی باشند وخوششان بیاید میگویند (آراسی آمو ) واگراز کسی ناراحت شوند به طرف میگویند( بندو )
-
بروسان
واژهنامه آزاد
بروشان، برروشنان؛ امت از هر پیغمبری که باشد. گروههای مردمان از هر جنس که باشند. (لغتنامۀ دهخدا).
-
کفو
واژهنامه آزاد
همتا، همانند. هم کفو بودن، در ازدواج، در اصطلاح شرع یعنی زن و مرد در آنچه شرع تعیین کرده، به هم شبیه باشند.
-
کندوج
واژهنامه آزاد
واژۀ مرکب از کر و اندوز:محل اندوختن کَر. (کرَ به ساقه های دروشدۀ برنج می گویند که به هم بسته شده باشند.)
-
هم رسا
واژهنامه آزاد
هم . [ هََ ] (حرف ربط، ق) به معنی نیز که به عربی ایضاً گویند. (برهان ). لفظ فارسی است مرادف نیز. لفظ «هم» بر لفظی داخل می شود که آن لفظ محمول به مواطات بر مدخول باشد، مثلاً «همراز» گویند به معنی دو کس که رازدار یکدیگر باشند. رسا. [ رَ ] (نف ) رسنده. ...
-
مانعه الجمع
واژهنامه آزاد
دو به دو ناسازگار - Mutually exclusive مانعة الجمع؛ منفصله مانعة الجمع قضیه ای است که در آن به تنافی و ناسازگاری دو طرف ـ در موجبه ـ و یا عدم تنافی آن دو ـ در سالبه ـ در صدق، نه در کذب، حکم شده است. یعنی در موجبه حکم می شود به اینکه اجتماعی دو طرف نا...