کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرد و شیره و روغن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارد
واژهنامه آزاد
(گبری، گنابادی) اُرْد؛ جنگجو طلبیدن، مبارز طلبیدن، مهلت دهی. || اَرِدْ؛ بیاورَد، پس دهد. || اَرْد؛ فرمانده اردو، سرلشکر، رئیس جنگجویان. || اِرَدَ؛ توان، نیرو.
-
آش آرد
واژهنامه آزاد
اگرا.
-
جستوجو در متن
-
بغسمات
واژهنامه آزاد
بُغسَمات - نوعی نان سنتی است که قدمت بیش از 150 ساله دارد مواد تشکیل دهنده آرد ، شکر، روغن و ماده مخمر آب نخود میباشد. و رو مال نان شیره توت انگور و خرما زده میشود. این نان به صورت تازه و خشک درست میشود. بغسمات خشک ماندگاری تا یکسال را دارا میباشد. و...
-
شیربرف
واژهنامه آزاد
شیر برف (shirbarf) در گویش گنابادی یعنی مخلوط شیره انگور و برف. پیش از ابداع بستنی، برف شیر (برف شیره) در شهرستان های دیگر هم رواج داشته است.
-
لیطی
واژهنامه آزاد
غذای محلی هزاره ها، این غذا از آرد و دوغ و روغن ساخته میشود. مدت پختش بسیاز اندک هست. در طول پنج دقیقه آماده میشود.
-
لیتی
واژهنامه آزاد
نوعی غذای سیستانی که با روغن و آرد درست می شود. ضرب المثل سیستانی در این باره هم:به قربونِ سر همچو نگارِ که هر لیتی پزِ یک لیتی خوارِ
-
هلشی
واژهنامه آزاد
نام دهی در 5 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان ایوان، از توابع استان ایلام، و محل زندگی سه تیرۀ "شیره، باوگه و علی آروگ". امروزه (1395) این ده از سکنه خالی شده است.
-
رزوینی
واژهنامه آزاد
رزبان - نگهبان رز - نگهبان تاکستان - و ریشه کلمه رزوین بمعنای روغن هسته انگور میباشد.
-
قرایاغ
واژهنامه آزاد
دانه سیاه و یا روغن دانه سیاه را قره یاغ یا قرایاغ گفته اند.
-
اشکنه
واژهنامه آزاد
نوعی غذای محلی در روستای امهران قدیم که ترکیب آن از آب و تخم مرغ و روغن بوده است
-
کولوک
واژهنامه آزاد
(شیرازی) [kuluk]؛ کوزۀ گلی دهان گشاد که معمولاً برای نگهداری روغن و ترشی و مانند این ها استفاده می شود.
-
عصارون
واژهنامه آزاد
نوعی گیاه کمیاب و بسیار خوش بو که دارای خواص بسیار است و بیشتر در هند و شمال ایران می روید و از روغن آن برای درمان درد مفاصل استفاده می شود.
-
الفش
واژهنامه آزاد
اَلَفش در گویش مشهدی به معنی چسبناک و یا محلی که با ریختن شیره قند یا شکر یا شربت به حالت چسبناک درآمده است.
-
چنور
واژهنامه آزاد
نوعي گل بسيار خوشبو كه در بهار در كوههاي دالاهو مي رويد و براي معطر ساختن روغن حيواني از آن استفاده مي شود