کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آراینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جهان آرا
واژهنامه آزاد
زیبنده جهان، آراینده جهان
-
آرازین
واژهنامه آزاد
(آذری؛ مغان) آراینده؛ زین، زینت صندلی. || اراز نام رودی است که از شهر پارس آباد می گذرد.
-
درستار
واژهنامه آزاد
درستاری کننده، درست کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر، مصحح، صحیح کننده، و ...
-
مصحح
واژهنامه آزاد
درستار، درست کننده، صحیح کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر و ...
-
آمایش
واژهنامه آزاد
آمای یعنی آراینده و آمایش اسم مصدر آمای، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت انسانها در فضای کشور با در نظر گرفتن الزامات طبیعی، انسانی و اقتصادی می باشد. در معنای دیگر...
-
آمایش
واژهنامه آزاد
آمایش اسم مصدر آمای (آراینده)، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت انسانها در فضای کشور با در نظر گرفتن الزامات طبیعی، انسانی و اقتصادی می باشد. در معنای دیگر آمایش یعن...