کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب باز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اب بر
واژهنامه آزاد
به معنی کنار اب مرکز شهرستان طارم استان زنجان
-
آب شویه
واژهنامه آزاد
همان سیفون را گویند برگردانش به فارسی
-
آب و هواشناسی
واژهنامه آزاد
اقلیم شناسی - Climatology
-
آب ز چشم راندن
واژهنامه آزاد
اب رخ عاشقان مریزید/ تا اب ز چشم خود نرانید
-
از آب کره گرفتن
واژهنامه آزاد
خسیس بودن، گران جانی، در هر چیزی به دنبال منفعت بودن.
-
پر آب و تاب
واژهنامه آزاد
پُرخُروش، جُنبَنده.
-
آب غوره گرفتن
واژهنامه آزاد
گریه کردن
-
شتر نخست اب خورنده
واژهنامه آزاد
ناهل.
-
ذیتقم آب شد
واژهنامه آزاد
(محلی؛ روستای ایراج) گلویم خشک شد. آب در دهانم خشک شد.
-
از آب و گل درآمدن
واژهنامه آزاد
بزرگ شدن
-
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است
واژهنامه آزاد
هر وقت بخواهی می توانی کار ها را جبران کنی
-
جستوجو در متن
-
بارف
واژهنامه آزاد
پیچِ باز وبسته کردن آب.
-
بازکیاگوراب
واژهنامه آزاد
باز=بازی+کیا=حاکمان قدیم لاهیجان که درمسجد چهارپادشاه دفنند=گوراب=مرداب،سل،جایی که آب جمع می شود=جلگه ای که محل بزی چوگان حاکمان وقت بودند
-
شامورتی
واژهنامه آزاد
1. در لفظ ارمنی دشنام است. 2. جعبه ی مخصوص شعبده بازان و معرکه گیران 3. حقه بازی 4. ظرفی با سوراخی چند در اطراف محتوی آب که اگر شعبده باز خواهد آب آن بیرون ریزد واگر نخواهد بیرون نمی ریزد
-
فریازان
واژهنامه آزاد
یکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات استفاده میکردند ،مانند فرهنگ که از فر +آهنج که بعدا بصورت فرآهنگ وسپس فرهنگ درآمد. فریازا...