کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یغورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آخرت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بازپسین.۲. جهانی که به اعتقاد دینداران مردم پس از زنده شدن به در آنجا وارد میشوند و به اعمال آنها رسیدگی میشود؛ جهان دیگر؛ آن جهان؛ آن سرای.
-
آدمی سیرت
فرهنگ فارسی عمید
خوشخوی؛ خوشاخلاق؛ کسی که دارای صفات پسندیده است.
-
آئورت
فرهنگ فارسی عمید
بزرگترین سرخرگ بدن که از بطن چپ قلب خارج میشود و توسط شاخههای خود خون را به تمام بدن میرساند؛ امالشرایین.
-
اپرت
فرهنگ فارسی عمید
نوعی نمایش که شامل مکالمه، رقص، و آوازهای سبک دلانگیز و خندهدار است.
-
اثارت
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی را برانگیختن.۲. جمعآوری، بهویژه جمعآوری اموالی که بهزور از کسی گرفته شده است.
-
اجرت
فرهنگ فارسی عمید
۱. مزد؛ مزد کار؛ دستمزد.۲. کرایه.
-
ادارت
فرهنگ فارسی عمید
به گردش درآوردن؛ گرداندن؛ چرخاندن.
-
اسارت
فرهنگ فارسی عمید
اسیر و گرفتار بودن.
-
اسپرت
فرهنگ فارسی عمید
۱. ورزش.۲. (صفت) ورزشکار: آدم اسپرت.۳. (صفت) ورزشی: لباس اسپرت.۴. غیر رسمی و ساده؛ مناسب برای مکانهای غیر رسمی: در مهمانیهای رسمی هم لباسهای اسپرت میپوشد.
-
استارت
فرهنگ فارسی عمید
لحظۀ حرکت ورزشکاران.
-
استارت
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای خودکار برای راهاندازی موتور.
-
استنارت
فرهنگ فارسی عمید
روشن شدن.
-
اسکورت
فرهنگ فارسی عمید
۱. مشایعت؛ همراهی.۲. (اسم) هیئت مشایعتکنندگان.۳. (اسم) گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت میکنند.
-
اعلی حضرت
فرهنگ فارسی عمید
بلندجایگاه؛ عنوان مخصوص پادشاه.
-
امارت
فرهنگ فارسی عمید
۱. امیر شدن.۲. فرمانروایی.۳. (اسم) منصب امیر.۴. (اسم) حوزۀ فرمانروایی امیر.