کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبوتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آهوتک
فرهنگ فارسی عمید
آنکه در دویدن مانند آهو است؛ آهودو؛ تندرو.
-
اشتک
فرهنگ فارسی عمید
پارچهای که نوزاد را در آن میبندند؛ قنداق.
-
انگشتک
فرهنگ فارسی عمید
انگشت کوچک.
-
باتک
فرهنگ فارسی عمید
قاطع؛ بران.
-
بالشتک
فرهنگ فارسی عمید
بالش کوچک.
-
بتک
فرهنگ فارسی عمید
بت کوچک.
-
بختک
فرهنگ فارسی عمید
۱. حالت خفگی و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست میدهد.۲. رؤیای وحشتناک توٲم با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب میپراند؛ کابوس؛ خفتک؛ خفتو؛ برفنجک؛ درفنجک؛ فرنجک؛ فدرنجک؛ برغفج؛ برخفج؛ خفج؛ فرهانج؛ کرنجو؛ سکاچه.
-
بشتک
فرهنگ فارسی عمید
۱. خمره.۲. کوزۀ سفالی؛ بستو.
-
بلوتک
فرهنگ فارسی عمید
= تکوک
-
بیفتک
فرهنگ فارسی عمید
نوعی خوراک که در آن تکۀ نازکی از گوشت گاو را سرخ و برشته میکنند.
-
پپتک
فرهنگ فارسی عمید
۱. یک خوشۀ کوچک که جزء خوشۀ بزرگ است.۲. خوشۀ کوچکی از انگور یا خرما که بیش از چند دانه نباشد. * تِلِسْک.
-
پتک
فرهنگ فارسی عمید
نوار پهن که چوپانان و دهقانان و بعضی مردم به ساق پای خود میپیچند؛ مچپیچ؛ پاپیچ.
-
پتک
فرهنگ فارسی عمید
وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان میکوبند؛ کدین؛ خایسک؛ پکوک؛ کوبن: ◻︎ بفرمود کآهنگران آورید / مس و روی و پتک گران آورید (فردوسی۴: ۱۸۴۴).
-
پرستک
فرهنگ فارسی عمید
خدمتگزار.
-
پرستک
فرهنگ فارسی عمید
= پرستو