کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کازپلپل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اپل
فرهنگ فارسی عمید
قطعهپارچهای پُرشده از ابر یا پنبه که برای خوشحالت نشان دادن شانهها، از زیر به سرشانههای لباس وصل میشود.
-
اشپل
فرهنگ فارسی عمید
= اشبل
-
پل
فرهنگ فارسی عمید
قطعۀ زمینی که برای زراعت آماده کرده و کنارههای آن را اندکی خاک ریخته و بالا آورده باشند؛ پُلوان؛ کرت.
-
پل
فرهنگ فارسی عمید
پاشنۀ پا: ◻︎ همیشه کفش و پلش را کفیده ببینم من / به جای کفش و پلش دل کفیده بایستی (معروفی: شاعران بیدیوان: ۱۴۴).
-
پل
فرهنگ فارسی عمید
۱. طاقی که با آجر، چوب، یا فلز بر روی رودخانه، دره، خیابان، و امثال آن درست کنند تا بتوان از روی آن عبور کرد؛ پول؛ خدک.۲. (ورزش) در کُشتی، وضع و حالتی از بدن که کشتیگیر سر و کف پاهای خود را روی زمین بگذارد و سینه و شکم را بالا نگه دارد تا شانههایش ...
-
پلپل
فرهنگ فارسی عمید
= فلفل
-
پوپل
فرهنگ فارسی عمید
= فوفل
-
تخت پل
فرهنگ فارسی عمید
روشی از کاشت خربزه، هندوانه، و مانند آن که تخم را در زمین هموار میکارند و بعد اطراف آن را خاک میدهند.
-
تخته پل
فرهنگ فارسی عمید
پل چوبی.
-
چپل
فرهنگ فارسی عمید
۱. آلوده؛ چرکین؛ کثیف؛ پلید.۲. ویژگی کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگهدارد.
-
چنودپل
فرهنگ فارسی عمید
=چینود
-
خپل
فرهنگ فارسی عمید
= خپله
-
دشپل
فرهنگ فارسی عمید
غدۀ سفت و سختی که زیر پوست بدن پیدا میشود.
-
سپل
فرهنگ فارسی عمید
۱. سم شتر.۲. سم فیل؛ ناخن فیل.
-
شپل
فرهنگ فارسی عمید
۱. صدایی که با گذاشتن دو سرانگشت میان لبها از دهان برمیآورند؛ سوت؛ سافوت.۲. پایه، مرتبه و منزلت.