کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژوژک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انگژک
فرهنگ فارسی عمید
= انگژ
-
ایژک
فرهنگ فارسی عمید
= ابیز
-
پرژک
فرهنگ فارسی عمید
گریه.
-
تاژک
فرهنگ فارسی عمید
دنبالۀ بسیارباریکی که در برخی جانوران تکسلولی و ریزبینی مانند اسپرماتوزوئید و بعضی باکتریها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن میتواند حرکت کند.
-
جوژک
فرهنگ فارسی عمید
=جوجه
-
دژک
فرهنگ فارسی عمید
= دِزک
-
دژک
فرهنگ فارسی عمید
۱. آبله؛ تاول.۲. غده؛ غدۀ کوچک.۳. گره.
-
رمژک
فرهنگ فارسی عمید
۱. جای لغزیدن.۲. سرازیری که در آن از بالا به پایین سُر میخورند.۳. گناه و لغزش.
-
ریژک
فرهنگ فارسی عمید
لغزش از جایی.
-
ژاژک
فرهنگ فارسی عمید
= ژاژومک
-
ژک
فرهنگ فارسی عمید
۱. سخن زیر لب.۲. سخنی که از روی خشم، غضب، یا دلتنگی زیر لب بگویند.
-
غژک
فرهنگ فارسی عمید
= سرود
-
کژک
فرهنگ فارسی عمید
= کجک
-
نایژک
فرهنگ فارسی عمید
هریک از لولههای بسیار باریک که در داخل ریه در انتهای نایژه قرار دارند.