کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژان لژنر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باهنر
فرهنگ فارسی عمید
دارای هنر؛ هنرمند.
-
پانسیونر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که در پانسیون زندگی میکند.
-
پرهنر
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که دارای هنر بسیار است؛ هنرمند؛ پُرفَن.۲. دانا.
-
دیکسیونر
فرهنگ فارسی عمید
کتابی که در آن واژههای یک زبان و معنی آنها به همان زبان یا به زبانی دیگر، به ترتیب الفبایی جمع آوری شده و دربارۀ هر واژه، اطلاعاتی چون هویت دستوری، ریشهشناسی، و آوانگاری را بیان میکند؛ لغتنامه.
-
ژانر
فرهنگ فارسی عمید
گونه یا نوع خاصی از اثر ادبی، هنری، و مانند اینها.
-
شاه فنر
فرهنگ فارسی عمید
بزرگترین فنر که در وسایل نقلیۀ موتوری در زیر شاسی و در کنار چرخها قرار دارد.
-
صاحب هنر
فرهنگ فارسی عمید
هنرمند؛ هنرور: ◻︎ اگر هست مرد از هنر بهرهور / هنر خود بگوید نه صاحبهنر (سعدی۱: ۱۵۶).
-
فراوان هنر
فرهنگ فارسی عمید
دارای هنر بسیار.
-
فنر
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای فلزی به شکل تیغه، نوار، یا میلۀ پیچیدهشده که قوۀ ارتجاعی دارد.
-
کرنر
فرهنگ فارسی عمید
۱. گوشه.۲. (ورزش) در فوتبال، گوشۀ زمین بازی.
-
کمیسیونر
فرهنگ فارسی عمید
کسی که عهدهدار انجام کار یا خرید کالایی باشد؛ دلال.
-
لژیونر
فرهنگ فارسی عمید
بازیکنی که در باشگاهی غیر از باشگاههای کشور خودش بازی کند.
-
میسیونر
فرهنگ فارسی عمید
مبلّغ مذهبی؛ عضو میسیون.
-
میلیونر
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که بیش از یک میلیون دارایی داشته باشد.۲. [مجاز] ثروتمند.
-
نر
فرهنگ فارسی عمید
انسان یا حیوانی که دارای آلت رجولیت باشد.