کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاه آهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آهن
فرهنگ فارسی عمید
۱. فلزی خاکستریرنگ، چکشخور و رسانای جریان الکتریسته که در هوای مرطوب به راحتی زنگ میزند. در ۱۵۳۰ درجه سانتیگراد گداخته میشود و در ۸۰۰ درجه نرم و سرخ میگردد. در صنعت کاربرد فراوان دارد.۲. هر چیزی که از آهن ساخته شده باشد.
-
اژکهن
فرهنگ فارسی عمید
= اژکهان
-
بومهن
فرهنگ فارسی عمید
زلزله؛ زمینلرزه: ◻︎ برآمد یکی بومهن نیمشب / تو گفتی زمین دارد از لرزه تب (اسدی: ۲۹۹).
-
بیهن
فرهنگ فارسی عمید
= جوجهتیغی
-
پت و پهن
فرهنگ فارسی عمید
پهن؛ فراخ؛ عریض.
-
پرپهن
فرهنگ فارسی عمید
(زیستشناسی) [قدیمی] = خرفه
-
پهن
فرهنگ فارسی عمید
۱. پخش.۲. عریض؛ پُرپَهنا.۳. گسترده.〈 پهن کردن: (مصدر متعدی) گستردن فرش بر روی زمین.
-
پهن
فرهنگ فارسی عمید
سرگین برخی چهارپایان گیاهخوار، مانند گاو، اسب، الاغ، و استر.
-
پیراهن
فرهنگ فارسی عمید
۱. جامۀ نازک و کوتاه که مردان زیر لباس بر تن میکنند.۲. جامۀ نازک و بلند زنانه.〈 پیراهن کاغذی (کاغذین) کردن: [قدیمی، مجاز] دادخواهی کردن. Δ در قدیم رسم بوده که گاهی ستمدیدهای پیراهن یا جامۀ کاغذی بر تن میکرده و به پای عَلَم داد میرفته ت...
-
پیرهن
فرهنگ فارسی عمید
= پیراهن
-
پیهن
فرهنگ فارسی عمید
= سیخول
-
تیرآهن
فرهنگ فارسی عمید
تیری فولادی با مقطعی به شکل H که در ساختمانسازی به کار میرود.
-
جهن
فرهنگ فارسی عمید
=جهان١
-
حاضرالذهن
فرهنگ فارسی عمید
کسی که مطالب را همیشه به یاد دارد.
-
خالی الذهن
فرهنگ فارسی عمید
بدون اطلاع و سابقۀ ذهنی از مطلب یا خبری.