کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پانورژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دشارژ
فرهنگ فارسی عمید
خالی شدن ذخیره الکتریکی باتری، خازن، و مانند آن.
-
شارژ
فرهنگ فارسی عمید
۱. مقدار برق یک دستگاه.۲. (اسم مصدر) عمل ذخیره کردن برق در یک دستگاه.۳. هزینهای که در ازای خدمات ارائه شده به کسی داده میشود.۴. (صفت) [عامیانه، مجاز] شاد وسرحال.
-
فرژ
فرهنگ فارسی عمید
ریشۀ گیاهی تلخ که جوشاندۀ آن در طب قدیم در معالجۀ بعضی از امراض معده به کار میرفته: ◻︎ ویحک برقعی ای تلختر از آب فرژ / تا کی این طبع بد تو که بگیرد سر پژ (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۳۱).