کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وژخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آژخ
فرهنگ فارسی عمید
۱. = آزخ۲. = گلمژه
-
پاژخ
فرهنگ فارسی عمید
۱. آزار؛ مالش: ◻︎ پاسار میکند من و خوبان را / تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش (ناصرخسرو۱: ۲۸۷).۲. پامال.
-
ژخ
فرهنگ فارسی عمید
بانگ؛ ناله؛ آواز حزین؛ نالۀ زار: ◻︎ بوی برانگیخت گل چو عنبر اشهب / بانگ برآورد مرغ با ژخ طنبور (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۹).
-
ژخ
فرهنگ فارسی عمید
= آژخ