کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدرتوپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الکتروسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای که وجود قوۀ الکتریسیته را در جسمی معلوم میکند؛ برقآزما؛ برقنما.
-
ایزوتوپ
فرهنگ فارسی عمید
اتمهایی که هستۀ آنها دارای تعداد پروتون مساوی ولی تعداد نوترونهای متفاوت هستند و در نتیجه جرمهای آنها مختلف میباشد.
-
پریسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی برای دیدن اشیا و مناظری که در خط دید مشخص قرار ندارند، شامل تعدادی آیینه، عدسی، و منشور که با ترتیب ویژهای در درون یک لوله قرار گرفتهاند و بیشتر در زیردریاییها و تانکها کاربرد دارد.
-
پوپ
فرهنگ فارسی عمید
۱. تاجی از پر که بر سر بعضی پرندگان میروید؛ کاکُل پرنده.۲. شانهبهسر؛ هدهد.
-
تلسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
۱. دوربین بسیار بزرگ دارای یک یا چند عدسی و آیینۀ مقعر که و با آن اجسام دور و ستارگان را میبینند.۲. از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی آسمان.
-
توپ
فرهنگ فارسی عمید
۱. گوی لاستیکی که با آن بازی کنند.۲. یک بسته پارچه که در کارخانه به میزان معین پیچیده و به آن مارک زده باشند.۳. (نظامی) از ادوات جنگ با لولۀ بزرگ و دراز برای تیراندازی به مسافتهای دور: توپ صحرایی، توپ کوهستانی، توپ قلعهگیری، توپ ساحلی، توپ دریایی، ...
-
ژیروسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای به شکل چرخ یا قرص سنگین و متقارن که میتواند در حول محوری به آزادی بچرخد و در هر امتداد دلخواهی در فضا قرار گیرد و کاربردهای گوناگون علمی و صنعتی دارد؛ چرخشنما.
-
سوپ
فرهنگ فارسی عمید
خوراک آبدار که با آب گوشت، سبزیجات، هویج و امثال آنها بپزند.
-
سینماسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
سینمایی که فیلم آن به دلیل استفاده از عدسی استوانهای مخصوص، فضایی وسیعتر را در فیلم ضبط میکند؛ سینمایی که پردۀ آن یکونیم برابر پردههای معمولی است و نیز صداها از همان طرفی که واقعاً صدا بلند میشود به گوش میرسد.
-
شاپ وشوپ
فرهنگ فارسی عمید
صدای آب هنگامی که کسی در آن دستوپا بزند؛ شلپشلوپ.
-
کوپ
فرهنگ فارسی عمید
۱. برش؛ قطع.۲. مقطع.۳. نوعی مدل مو مخصوص خانمها.
-
میکروسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فیزیک) دستگاهی متشکل از یک یا چند عدسی که میتواند از اشیاء بسیارریز، تصاویری چندین برابر بزرگتر ارائه دهد.۲. (نجوم) صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان.
-
میوپ
فرهنگ فارسی عمید
= نزدیکبین