کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَبْعَثُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب شناس
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فیزیک) کسی که محل آبهای زیرزمینی را میشناسد و میداند کدام نقطه آب دارد و برای حفر قنات یا کندن چاه مناسب است.۲. [قدیمی] کسی که بر بالای کشتی میرفته و گردابها و حرکت موجهای دریا را خبر میداده و راهنمای کشتی بوده.۳. کسی که متخصص در علم واکنش...
-
آبنوس
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) درختی گرمسیری با چوب سیاه، و گرانقیمت.۲. (زیستشناسی) چوب این درخت که سخت، سنگین، و با لکههای سیاه است در کندهکاری و نجاری کاربرد دارد.۳. (صفت) [قدیمی] تیرهرنگ؛ شیز.
-
آپاندیس
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) زائدۀ کوچک و کرمیشکلی در بدن انسان در طرف راست و در انتهای رودۀ کور.۲. (پزشکی) = آپاندیسیت
-
آتش بس
فرهنگ فارسی عمید
خودداری از جنگ و قطع تیراندازی.
-
آتش نفس
فرهنگ فارسی عمید
۱. پرشور.۲. پرسوزوگداز.
-
آدامس
فرهنگ فارسی عمید
مادهای جویدنی، مانند سقز، که از نوعی صمغ و همچنین شکر، اسانس، و سایر افزودنیها تهیه میشود.
-
آدرس
فرهنگ فارسی عمید
۱. نشانی شخص یا اداره و بنگاه.۲. نوشتهای که حاوی نشانی یک محل باشد.
-
آدنیس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی از تیرۀ آلاله، با برگهای بریده و گلهای زرد و سرخ که در کشتزارهای گندم میروید.
-
آژانس
فرهنگ فارسی عمید
۱. بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاهها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام میدهد: آژانس بیمه، آژانس خبری.۲. مؤسسهای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اختیار او قرار میدهد؛ تاکسی تلفنی.
-
آس
فرهنگ فارسی عمید
هریک از دو سنگ مسطح، گِرد، و برهمنهاده که غلات را با آن خُرد و نرم میکنند.〈 آس شدن: (مصدر لازم) [قدیمی] نرم شدن؛ آرد شدن: ◻︎ تا مرا دل آس شد در آسیای عشق او / هست پنداری غبار آسیا بر سر مرا (امیرمعزی: ۳۵)، ◻︎ رفیقا جام می بر یاد من خور / که زی...
-
آس
فرهنگ فارسی عمید
= مورْد〈 آس برّی: (زیستشناسی) درختچهای با میوۀ ترش، برگهای متناوب، و تخمدانهایی در پایین گلبرگها.
-
آس
فرهنگ فارسی عمید
۱. در بازی ورق، یکی از ورقها که یک خال بر آن نقش شده است.۲. نوعی بازی ورق.
-
آسکاریس
فرهنگ فارسی عمید
نوعی کرم حلقویشکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی میکند؛ کرم روده.
-
آس وپاس
فرهنگ فارسی عمید
بینوا؛ مفلس؛ لاتوپات؛ لاتولوت.
-
آلاس
فرهنگ فارسی عمید
زغال؛ زگال؛ انگِشت.