کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرخگذاری ساعت اوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبلوج
فرهنگ فارسی عمید
۱. شکر؛ قند سفید: ◻︎ تا آبلوج همچو تبرزد نشد به طعم / تا چون نبات نیست به پیش نظر شکر (پوربهای جامی: لغتنامه: آبلوج).۲. نبات.
-
آکوج
فرهنگ فارسی عمید
= ازگیل
-
ابلوج
فرهنگ فارسی عمید
= آبلوج
-
اعوج
فرهنگ فارسی عمید
۱. کج؛ ناراست.۲. بدخوی.
-
الوج
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی خشن و درشت، با گلهای کبود، و تخمهای سیاه که در سنگلاخها میروید.
-
انجوج
فرهنگ فارسی عمید
= عود 〈 عود هندی
-
اوج
فرهنگ فارسی عمید
۱. بلندی؛ بالا؛ فراز.۲. بلندترین نقطه.۳. بالاترین درجه.۴. (نجوم) بلندترین درجۀ کوکب.۵. (موسیقی) بالاترین نقطۀ ارتفاع آواز.۶. (موسیقی) شعبهای از گوشۀ عشاق.۷. (موسیقی) [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
-
بادروج
فرهنگ فارسی عمید
نوعی ریحان با برگهای ریز، شاخههای باریک، و گلهای سرخرنگ؛ ریحان کوهی؛ ترۀ خراسانی؛ بورنگ؛ بوینگ.
-
بانوج
فرهنگ فارسی عمید
جای خواب که آن را از پارچۀ کلفت یا تیماج میدوزند و از دو طرف آن ریسمان میگذرانند و دو سر ریسمان را به دیوار یا جای دیگر میبندند؛ ننی؛ نانو؛ ننو.
-
بروج
فرهنگ فارسی عمید
۱. (نجوم) = برج۲. هشتادوپنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۲ آیه.
-
بهروج
فرهنگ فارسی عمید
= بهروز
-
پکاوج
فرهنگ فارسی عمید
نوعی ساز که در هندوستان متداول است.
-
پیروج
فرهنگ فارسی عمید
= بوقلمون
-
تزاوج
فرهنگ فارسی عمید
۱. جفت و قرین شدن باهم.۲. ازدواج کردن؛ زناشویی.
-
تزوج
فرهنگ فارسی عمید
۱. جفت شدن.۲. ازدواج کردن.۳. زناشویی.