کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجف بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آلا
فرهنگ فارسی عمید
۱. = آلودن۲. آلاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خویآلا، دهانآلا.
-
آلا
فرهنگ فارسی عمید
نعمتها؛ نیکوییها.
-
آلا
فرهنگ فارسی عمید
= آل۳
-
ابتلا
فرهنگ فارسی عمید
۱. در بلا افتادن؛ دچار شدن به بیماری.۲. (اسم) گرفتاری؛ رنج؛ سختی.
-
اجلا
فرهنگ فارسی عمید
= جَلیل
-
اجلا
فرهنگ فارسی عمید
دور شدن از وطن؛ دور شدن از خانمان.
-
اجمالا
فرهنگ فارسی عمید
بهاجمال؛ بهاختصار؛ بهطور خلاصه.
-
اخلا
فرهنگ فارسی عمید
= خلیل
-
استحلا
فرهنگ فارسی عمید
شیرین دانستن.
-
استعلا
فرهنگ فارسی عمید
۱. برتری.۲. غلبه؛ چیرگی.
-
استملا
فرهنگ فارسی عمید
درخواست با صدای بلند خواندن مطلبی تا بتوان آن را املا کرد.
-
استیلا
فرهنگ فارسی عمید
مستولی شدن؛ دست یافتن؛ چیره شدن؛ پیروز شدن؛ چیرگی.
-
اصلا
فرهنگ فارسی عمید
۱. ازبن؛ ازبیخ.۲. [عامیانه] ابداً؛ هرگز.
-
اصلع
فرهنگ فارسی عمید
مردی که موهای جلو سرش ریخته باشد و پیش سر او موی نداشته باشد؛ تویل؛ داغسر.
-
اعتلا
فرهنگ فارسی عمید
۱. بلندپایه شدن.۲. بر دیگری برتری یافتن.