کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نا معین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ناو، کشتی ، ناخدا.
-
نا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) تاب و توان ، طاقت .
-
نا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) = ناه :بویِ نم ، بویی که از اجناس نم گرفته به مشام می رسد.
-
نا
فرهنگ فارسی معین
(پش .) 1 - بر سر اسم درآید و آن را منفی سازد. (به معنی بی ): نا امن ، ناچیز. 2- غالباً بر سر صفت در آید: نادرست .
-
جستوجو در متن
-
نی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (حر.) نه ، نا.
-
لم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (حر نفی .) نه ، نا.
-
خرچنگ
فرهنگ فارسی معین
قورباغه ( ~. غِ) (اِمر.) (عا.) نا - خوانا، بدخط .
-
سکنی
فرهنگ فارسی معین
(سُ نا) [ ع . ] (اِ.) مسکن ، جای اقامت .
-
شکسته مزاج
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) [ فا - ع . ] (ص مر.)نا - خوش .
-
مکنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ کَ نا) [ ع . ] (اِمف .) کُنیه داده شده .
-
مستثنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نا) [ ع . ] (اِمف .) ممتاز شده ، جدا شده .
-
اجنبی
فرهنگ فارسی معین
( اَ نَ) (ص .) 1 - بیگانه ، غریب . 2 - نا - فرمان .
-
المثنی
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ مُ ثَ نْ نا) [ ع . ] (اِ.) نسخة دوم ، رونوشت .
-
ناخودآگاه
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص مر.) 1 - پنهان و نا - شناخته . 2 - بدون قصد و عمد.