کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارسس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
احسن القصص
فرهنگ فارسی عمید
۱. بهترین قصهها.۲. نام دیگر سورۀ یوسف در قرآن مجید.
-
پرنسس
فرهنگ فارسی عمید
شاهزادهخانم؛ شاهدخت.
-
تجسس
فرهنگ فارسی عمید
جستجو کردن در امری یا چیزی.
-
تخصص
فرهنگ فارسی عمید
۱. خاص گردیدن؛ به چیزی مخصوص شدن.۲. در کاری یا امری مهارت داشتن.
-
حصص
فرهنگ فارسی عمید
= حصه
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی انگلی و بیبرگ که فقط گلهای ریز دارد و مانند ریسمان به گیاههایی که ساقههای نرم دارند از قبیل خیار، خربزه، و شبدر میپیچد و مواد غذایی آنها را جذب میکند و سبب زردی و نابودی آنها میشود؛ پیچ شبدر.
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
چاشنیای که با بعضی خوراکها بخورند یا روی خوراک بریزند.
-
عسس
فرهنگ فارسی عمید
پاسبان.
-
غصص
فرهنگ فارسی عمید
=غصه
-
قصص
فرهنگ فارسی عمید
۱. = قصه۲. بیستوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۸ آیه.
-
متجسس
فرهنگ فارسی عمید
۱. جستجوکننده؛ تجسسکننده.۲. جاسوس.
-
متخصص
فرهنگ فارسی عمید
کسی که در کاری بهخصوص مهارت و بصیرت دارد.۲. (پزشکی) پزشکی که در رشتهای خاص تخصص یافته است.۳. (صفت) مختص؛ مخصوص.
-
مجصص
فرهنگ فارسی عمید
گچبریشده؛ گچکاریشده.
-
مخصص
فرهنگ فارسی عمید
۱. خاصشده.۲. تخصیصیافته.
-
مؤسس
فرهنگ فارسی عمید
تٲسیسکننده؛ بنیانگذار.