کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمون لقا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آغا
فرهنگ فارسی عمید
کلمۀ احترام که با نام شخص بهخصوص با نام زنان و خواجهسرایان ذکر میشود. Δ دربارۀ مردان آقا میگویند.
-
آفتاب لقا
فرهنگ فارسی عمید
آنکه چهرهاش مانند آفتاب است؛ آفتابرو؛ خورشیدلقا.
-
آقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. عنوان احترامآمیز که هنگام خطاب به مردان اطلاق میشود یا پیش از نام آنان میآید.۲. [عامیانه] پدر؛ پدر بزرگ؛ شوهر؛ همسر زن؛ آخوند؛ ملا؛ شخص بزرگ و محترم.
-
آل تمغا
فرهنگ فارسی عمید
مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سرخ روی فرمانها میزدند.
-
آلتون تمغا
فرهنگ فارسی عمید
مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با آب زر روی فرمانهای مخصوصِ عطایا میزدند.
-
ابتغا
فرهنگ فارسی عمید
خواستن؛ طلب.
-
ابقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. باقی گذاشتن؛ برجا گذاشتن چیزی.۲. پایدار نگه داشتن.۳. [قدیمی] زنده داشتن.۴. [قدیمی] رحم کردن به حال کسی؛ ترحم؛ شفقت.
-
اتفاقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. ازقضا.۲. بیسابقه؛ ناگهانی.۳. برای تٲکید نفی آورده میشود: اتفاقاً، اینطور نیست.۴. همگی؛ تماماً.
-
اتقا
فرهنگ فارسی عمید
پرهیز کردن؛ حذر کردن؛ خویش را نگهداشتن؛ پرهیزکاری.
-
ارتقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیشرفت؛ ترقی.۲. به پایۀ بالاتر رسیدن.
-
ارقا
فرهنگ فارسی عمید
غلامها؛ بندهها؛ بردهها.
-
استبقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. باقی گذاشتن.۲. زنده گذاشتن.
-
استسقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. (پزشکی) جمع شدن مایعات در حفرههای بدن که از علائم بیماری قلبی یا کبدی است.۲. [قدیمی] آب خواستن؛ طلب آب کردن.۳. [قدیمی] طلب باران از خداوند، هرگاه که نزول باران به تٲخیر میافتد.
-
استقا
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوشیدن آب.۲. نوشاندن آب.
-
اصدقا
فرهنگ فارسی عمید
= صَدیق