کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضمضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ازت
فرهنگ فارسی عمید
= نیتروژن
-
بذاذت
فرهنگ فارسی عمید
بدحال شدن؛ ژولیدههیئت شدن.
-
حفاظت
فرهنگ فارسی عمید
نگهداری؛ نگهبانی؛ حراست.
-
حموضت
فرهنگ فارسی عمید
۱. ترش شدن؛ ترشمزه شدن.۲. ترشی.
-
حیازت
فرهنگ فارسی عمید
فراهم کردن و بهدست آوردن؛ گرد آوردن؛ جمع کردن.
-
ذی عزت
فرهنگ فارسی عمید
دارای عزت؛ عزیز و گرامی؛ ارجمند.
-
رکضت
فرهنگ فارسی عمید
۱. حرکت؛ جنبش.۲. جنباندن پا.
-
ریاضت
فرهنگ فارسی عمید
۱. (تصوف) تحمل رنج برای تهذیب نفس و کسب اخلاق خوب.۲. تحمل رنج و مشقت.۳. [قدیمی] به کار انداختن عضلات بدن برای تقویت جسم؛ ورزش.۴. [قدیمی] رام کردن اسب.
-
عزت
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ ذلّت] عزیز شدن؛ گرامی شدن؛ ارجمند شدن.۲. ارجمندی؛ احترام.۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] خداوند.
-
عظت
فرهنگ فارسی عمید
آنچه با آن پند میدهند؛ کلام واعظ؛ پند.
-
غضاضت
فرهنگ فارسی عمید
۱. فروخواباندن چشم.۲. آهسته کردن آواز.۳. تروتازه شدن گیاه یا چیز دیگر.۴. تازهروی شدن.۵. کم شدن قدر کسی و فروافتادن از مرتبۀ خود؛ خواری؛ ذلت؛ منقصت.
-
غلظت
فرهنگ فارسی عمید
۱. غلیظ شدن.۲. (شیمی) مقدار جزئی از اجزای سازندۀ یک جسم جامد حلشده در محلول و یا سهم گاز در یک مخلوط گازی.۳. [قدیمی] درشت شدن؛ ستبر شدن؛ درشتی؛ ستبری.۴. [قدیمی] درشتخویی.۵. [قدیمی] کینه و دشمنی.
-
فظاظت
فرهنگ فارسی عمید
زشتخویی؛ تندخویی؛ بدزبانی؛ خشونت.
-
لذاذت
فرهنگ فارسی عمید
۱. خوشمزه شدن.۲. خوشمزگی؛ گوارایی.۳. به شادی گذراندن.
-
لذت
فرهنگ فارسی عمید
۱. ادراک خوشی.۲. گوارایی.۳. خوشی