کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پرشرر
فرهنگ فارسی عمید
۱. آتشی که جرقۀ بسیار دارد؛ پرجرقه.۲. [مجاز] پر از هیجان.
-
تضرر
فرهنگ فارسی عمید
۱. زیان بردن؛ ضرر کشیدن.۲. گزند دیدن.
-
تقرر
فرهنگ فارسی عمید
قرار گرفتن؛ برقرار شدن؛ قرار و ثبات یافتن؛ استوار گشتن.
-
تکرر
فرهنگ فارسی عمید
۱. مکرر شدن؛ دوباره شدن؛ دوباره صورت گرفتن کاری.۲. [قدیمی] دودله شدن.
-
درر
فرهنگ فارسی عمید
=دُر
-
سرر
فرهنگ فارسی عمید
= سریر
-
سینرر
فرهنگ فارسی عمید
گیاه زینتی دارای برگهای درشت و گلهای زیبا و خوشبو به رنگ آبی یا بنفش که در گلدان میکارند.
-
شرر
فرهنگ فارسی عمید
شرار؛ آنچه از آتش به هوا میپرد؛ جرقه.
-
صرر
فرهنگ فارسی عمید
= صره
-
ضرر
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ نفع] گزند؛ نقصان؛ زیان.۲. تنگی و بدحالی.〈 ضرر زدن: (مصدر لازم) زیان رساندن.〈 ضرر کردن (کشیدن): (مصدر لازم) زیان دیدن؛ زیان بردن.
-
غرر
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فقه، حقوق) خریدوفروش چیزی که خریدار و فروشنده به کنه آن پی نبرند یا بدون تعهد باشد، مانند خریدوفروش ماهی در آب و پرنده در هوا.۲. [قدیمی] هلاکت.۳. [قدیمی] فریب خوردن.
-
غرر
فرهنگ فارسی عمید
= غِرّه
-
غرر
فرهنگ فارسی عمید
= غُره۱
-
متضرر
فرهنگ فارسی عمید
زیاندیده؛ ضرررسیده.
-
متکرر
فرهنگ فارسی عمید
تکراری.