کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متشاخص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اخس
فرهنگ فارسی عمید
خسیستر؛ فرومایهتر؛ پستتر؛ خوارتر؛ زبونتر.
-
اخص
فرهنگ فارسی عمید
۱. خاصتر؛ ویژهتر؛ گزیدهتر؛ ویژه.۲. گزیده.
-
اندخس
فرهنگ فارسی عمید
۱. پشتوپناه؛ پشتیبان: ◻︎ چرا رانی کسی را از برِ خویش / که اندخسش نباشد جز درِ تو (سراجالدین راجی: مجمعالفرس: اندخس).۲. (بن مضارعِ اندخسیدن) = اندخسیدن
-
بخس
فرهنگ فارسی عمید
= بخسیدن
-
بخس
فرهنگ فارسی عمید
۱. ناقص.۲. کم؛ اندک.۳. زمینی که بدون آبیاری حاصل میدهد؛ زراعت دیم.
-
پخس
فرهنگ فارسی عمید
= بخس۲
-
تخس
فرهنگ فارسی عمید
۱. تفس؛ گرمی؛ حرارت.۲. تپش دل از غم و رنج.
-
تخس
فرهنگ فارسی عمید
شریر و مردمآزار.
-
ترخص
فرهنگ فارسی عمید
۱. (فقه) جایز بودن.۲. [قدیمی] مرخص شدن.۳. [قدیمی] اجازه گرفتن.۴. [قدیمی] رخصت یافتن.
-
تشخص
فرهنگ فارسی عمید
۱. بزرگی داشتن.۲. بزرگی یافتن؛ برجسته شدن و ممتاز گشتن از دیگران.
-
خس
فرهنگ فارسی عمید
۱. ریزۀ کاه، علف خشک، و مانند آن؛ خار؛ خاشاک.۲. [قدیمی، مجاز] انسان پست، فرومایه، ناکس، و زبون: ◻︎ بدان رسید که بر ما به زنده بودن ما / خدایوار همی منتی نهد هر خس (عسجدی: ۴۵).
-
خس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی پیچیده و گرهدار با خارهای فراوان که از آن در موسم گرما خسخانه درست میکنند و بر روی آن آب میپاشند تا فضای خسخانه سرد و خنک شود.
-
خس خس
فرهنگ فارسی عمید
صدای تنفس کسی که مبتلا به تنگی نفس است.
-
رخص
فرهنگ فارسی عمید
ارزان شدن؛ ارزانی.
-
سرخس
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با برگهای درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است.