کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لشکرکشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب پاشی
فرهنگ فارسی عمید
شغل و عمل آبپاش؛ پاشیدن آب بر زمین و باغچه و گل یا چیز دیگر.
-
آتشی
فرهنگ فارسی عمید
۱. به رنگ آتش؛ سرخ تیره.۲. [عامیانه، مجاز] بسیارخشمگین؛ تند.۳. [مجاز] سوزان.۴. (اسم) (زیستشناسی) = گُل 〈 گل سرخ۵. پختهشده با آتش: سیبزمینی آتشی.۶. [قدیمی] نوعی کهربای زردرنگ.
-
آرشی
فرهنگ فارسی عمید
مربوط به آرش: ◻︎ به زیر پی آنکه هست آتشی / که سامیش گرز است و تیر آرشی (فردوسی۲: ۱۵۳۵).
-
آموزشی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به آموزش.۲. [قدیمی] طالب علم و دوستدار آموختن: ◻︎ بدو گفت دانا شود مرد پیر / که آموزشی باشد و یادگیر (فردوسی۲: ۲۴۶۰).
-
آنارشی
فرهنگ فارسی عمید
۱. هرجومرج؛ بینظمی.۲. وضع جامعهای که در آن دولت و قانون وجود نداشته باشد.
-
اره کشی
فرهنگ فارسی عمید
شغل و عمل ارهکش.
-
اسباب کشی
فرهنگ فارسی عمید
حملونقل لوازم و اثاث منزل از خانهای به خانۀ دیگر.
-
اشکال تراشی
فرهنگ فارسی عمید
مشکل ساختن امری؛ سختگیری در کاری؛ بهانهجویی و ایرادگیری.
-
الجامیشی
فرهنگ فارسی عمید
= اولجامیشی
-
انارشی
فرهنگ فارسی عمید
= آنارشی
-
اولجامیشی
فرهنگ فارسی عمید
۱. کرنش؛ تعظیم.۲. [مجاز] اطاعت؛ فرمانبرداری.
-
اولیگارشی
فرهنگ فارسی عمید
حکومتی که فقط بهوسیلۀ چند تن اداره شود و تمام قدرت را در دست داشته باشند.
-
اهتوخشی
فرهنگ فارسی عمید
بنابر شاهنامه، یکی از طبقات چهارگانۀ مردم در زمان جمشید که پیشهور و صنعتگر بودند: ◻︎ چهارم که خوانند اهتوخشی / هم از دستورزان با سرکشی (فردوسی:۱/۴۳).
-
باده نوشی
فرهنگ فارسی عمید
بادهخواری؛ شرابخواری.
-
بارکشی
فرهنگ فارسی عمید
عمل بار کشیدن؛ بار بردن.