کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاکپشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آبگوشت
فرهنگ فارسی عمید
خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه میشود.
-
اردیبهشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. ماه دوم از سال خورشیدی؛ ماه دوم بهار.۲. [قدیمی] روز سوم از هر ماه خورشیدی؛ اردیبهشتروز.۳. [قدیمی] در آیین زردشتی، یکی از امشاسپندان که در جهان مینوی نمایندۀ پاکی و تقدس و در جهان خاکی نگهبان آتش و موکل بر اردیبهشتروز است: ◻︎ اردیبهشتروز است ای ...
-
استوارداشت
فرهنگ فارسی عمید
قابل اعتماد دانستن.
-
اشوزشت
فرهنگ فارسی عمید
= جغد
-
انگشت
فرهنگ فارسی عمید
= زغال: ◻︎ گر دست به دل برنهم از سوختن دل / انگِشت شود بیشک در دست من انگُشت (عسجدی: ۲۴).
-
انگشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) هریک از اجزای متحرک پنجۀ دست و پای انسان که بر سر آنها ناخن روییده است.۲. (ریاضی) واحد اندازهگیری طول به اندازۀ ۱۵ تا ۲۰ میلیمتر.۳. [عامیانه، مجاز] مقدار کم از خوراک غلیظ و چسبنده که با انگشت برداشته شود.〈 انگشت اشاره (شهادت،...
-
بازداشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. منع؛ ممانعت؛ جلوگیری.۲. توقیف.۳. (حقوق) حبس.۴. (صفت مفعولی) زندانی: ◻︎ چندگه بازداشت بودم من / در یکی خانه عاجز و مضطر (مسعودسعد: ۱۷۷).〈 بازداشت کردن: (مصدر متعدی) زندانی کردن؛ کسی را به زندان انداختن.
-
بازگشت
فرهنگ فارسی عمید
بازگرد؛ برگشتن از جایی؛ مراجعت؛ عود.بازگشتن۱. بازگردیدن؛ برگشتن.۲. برگشتن از جایی؛ مراجعت کردن.۳. [قدیمی، مجاز] توبه کردن.۴. [قدیمی] از کاری دست برداشتن.۵. [قدیمی] منصرف گشتن.
-
باگذشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. سخاوتمند؛ بخشنده.۲. آنکه از حق خود یا طلب خود چشم بپوشد.۳. آنکه از جرم و گناه دیگری درگذرد.
-
بالشت
فرهنگ فارسی عمید
= بالِش۱
-
بالشت
فرهنگ فارسی عمید
= بالَش
-
بدسرشت
فرهنگ فارسی عمید
بدذات؛ بدطینت؛ بدجنس؛ بداصل؛ بدنهاد.
-
برداشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. استنباط.۲. (کشاورزی) جمعآوری محصول.۳. (اقتصاد) برداشتن قسمتی از سرمایه یا سود یک مؤسسه پیش از فرارسیدن موقع تقسیم آن.۴. [قدیمی] عمل برداشتن چیزی.۵. تحمل؛ شکیبایی.
-
برگشت
فرهنگ فارسی عمید
۱. بازگشت؛ رجوع؛ رجعت.۲. (اسم) (حسابداری) آنچه از حساب برمیگردانند.
-
بزرگداشت
فرهنگ فارسی عمید
بزرگ داشتن؛ کسی را گرامی داشتن؛ احترام کردن.