کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قچق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الاچق
فرهنگ فارسی عمید
= آلاچیق
-
چغ
فرهنگ فارسی عمید
۱. چوبی که با آن ماست یا دوغ را در خم یا تغار بههم میزنند تا کرۀ آن جدا شود.۲. چرخ کوچک دستی که زنان با آن نخ میریسند.
-
چغ
فرهنگ فارسی عمید
۱. پردۀ حصیری؛ پردهای که از نی یا چوبهای باریک درست کنند.۲. خانۀ کوچک ساخته شده از نی یا شاخۀ درخت.۳. لانۀ پرندگان.۴. خانهای که برای کبوتران خانگی در روی پشتبام میسازند.
-
چغ
فرهنگ فارسی عمید
چوبی سیاهرنگ مانند آبنوس که از آن تخت و سایر اشیای چوبی میساختهاند: ◻︎ یکی تختِ عاج و یکی تختِ چَغ / یکی جایِ شاه و یکی جایِ فَغ (اسدی: برهان قاطع: چغ حاشیه).