کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غارالکنز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
برنز
فرهنگ فارسی عمید
آلیاژی مرکب از مس و روی که در قالبگیری، مجسمهسازی، و در ساخت قطعات صنعتی و زیورآلات به کار میرود.
-
پونز
فرهنگ فارسی عمید
میخ کوتاه فلزی که ته آن پولک دارد و برای نصب کردن کاغذ و مانند آن به دیوار و سطوح دیگر به کار میرود.
-
سنز
فرهنگ فارسی عمید
= شونیز
-
طنز
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) شیوۀ ادبی که در آن عیوب فردی و اجتماعی به منظور اصلاح این عیوب بهصورت خندهآوری نمایش داده میشوند.۲. طعنه؛ سرزنش.〈 طنز زدن: (مصدر لازم) = 〈 طنز کردن〈 طنز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] طعنه زدن؛ مسخره کردن.
-
عنز
فرهنگ فارسی عمید
۱. بزماده؛ ماده بز.۲. ماده آهو.۳. آهوبرۀ ماده.
-
کنز
فرهنگ فارسی عمید
گنج.
-
کنز
فرهنگ فارسی عمید
= کاناز
-
منگنز
فرهنگ فارسی عمید
عنصر فلزی نقرهایرنگ و شکننده که در طبیعت بهصورت خالص وجود ندارد و در ساختن فولاد و برخی از آلیاژها به کار میرود.